عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

معرفى إجمالى‏

« ترجمه فارسى إحیاء علوم الدین»، أثر مؤید الدین محمد خوارزمى1 است. این اثر، ترجمه کتاب« إحیاء علوم الدین» به قلم أبوحامد محمد غزالى است.

مترجم در بیان انگیزه خود مى‌‏نویسد:« در اواخر سال 620 ق، خدمت مؤید الملک محمد فرزند فخر الملک ابوسعید جنیدى رسیدم، إشارت فرمود که« إحیاء العلوم» را به پارسى ترجمه باید کرد تا همگان را از آن فایده باشد؛ چه، أکثر خلق از إدراک عبارات تازى قاصرند. آن حقایق و معارف در ذات خود مشکل است. چون عسرت تازى با آن ضم شود، تعذر إدراک و تعسّر دریافت تضاعف پذیرد. چون تحریک این داعیه توفیق رحمانى و تأییدى یزدانى بود، إمتثال آن مثال و إرتسام آن إشارت واجب و لازم شناخته آمد و به جدى کامل و جهدى وافر، روى بدان آورده شد»( غزالى، 1386، ص 4).



ساختار

تقسیم‌‏بندى غزالى در« إحیاء العلوم» که کتاب را به چهار ربع تقسیم کرده: عبادات، عادات، مهلکات، منجیات و هر ربع آن را مشتمل بر ده کتاب قرار داده و هر کتابش را به موضوعى از مباحث دین و اخلاق و فلسفه و عرفان اسلامى مختص نموده، در ترجمه فارسى آن نیز رعایت شده است.

مترجم، پیش از شروع در ترجمه، چهار فصل را به‏ عنوان مقدمه ذکر کرده است که عبارتند از:

فصل اول، در حمد و دعا و مدح و ثناى پادشاه اسلام؛

فصل دوم، در محامد و شمایل صاحب أجل؛

فصل سوم، در حکایت حال این ضعیف که بدین کتاب تعلقى دارد؛

فصل چهارم، در ذکر آن قواعد که در ترجمه این کتاب رعایت یافته است.


ویژگى‌‏هاى ترجمه

1. این ترجمه، ترجمه‏اى تحت‌‏اللفظى است و حتى‌‏المقدور سعى شده از واژگان فارسى در معادل‏یابى استفاده شود. مترجم، در باره این مهم مى‌‏فرماید:« در آن کوشیده آمده است که بیشتر ألفاظ، پارسى باشد؛ مگر جایى که یافته نشده است و اگر یافته شده است، مصطلح و متعارف نبوده است و اگر بوده است، سلاست و عذوبت لفظ تازى نداشته است و از گرانى‌‏اى و استکراهى خالى نبوده... فى‏الجمله، عدول از پارسى جز به موجبى نبوده است».

2. این ترجمه، سلسیس و روان است و از تکلفات بى‌‏جا پرهیز کرده است. مترجم در این باره چنین مى‏نویسد:« از تکلف عبارت و تنوّق2 استعارت و طلب مقارنه و تسجیع و کوشیدن در تنجیس و ترصیع احتراز نموده شده است».

3. این ترجمه همراه با توضیحات است. مترجم مى‏فرماید:« هر سخنى که به زیادت بیان و تفسیر و شرح و تقریر حاجت داشت و یا تنبیه بر نکته‏‌اى و دقیقه‌‏اى آنجا مهم بود، آن نیز بر طریق اختصار آورده شده است». وى اضافات خود را بدین لفظ که« مترجم مى‌‏گوید»، از متن جدا کرده و گاه قطع سخن براى اندک دقیقه‏اى روا ندانسته و گفتار خود را در ضمن عبارت متن مندرج کرده است.

4. در این ترجمه، آیات قرآن و أخبار نبوى و بعضى از آثار صحابه بعینها آورده شده است تا جماعتى از طلاب علم که به حفظ آن مستقل باشند و در احتجاج و استدلال بدان تمسک توانند کرد، مقصود ایشان هم از این ترجمه حاصل شود و با وجود آن، به اصل« احیاء» نیاز نباشد.

مترجم، در قاعده سوم مقدمه خویش مى‌‏فرماید:« این ترجمه را بر اصل« إحیاء» به سه چیز مزیت است:

یکى، آنکه از« إحیاء» جز تازى‌‏دان را منفعت نیست و از این ترجمه، هم تازى‏دان را منفعت است و هم پارسى‌‏خوان را؛

دوم، آنکه از أحکام« إحیاء» جز یک مذهب، معلوم نشود و از این، هر دو مذهب معلوم گردد؛

سوم، آنکه در این ترجمه قریب به هزار« فایده» خواهد بود که« إحیاء» از آن خالى است».


وضعیت کتاب‏

مسبوق بر این ترجمه،« إحیاء» را ترجمه‏اى نیست و مصصح در ابن باره مى‏نویسد:« از فیض نسخ موجود در قاهره بود که برایم مسلم شد این کتاب- از روزگار غزالى تا این تاریخ- تنها یک بار به فارسى ترجمه شده( همان، ص چهارده).

این کتاب، اولین بار در سال 1351 ش، به زینت طبع آراسته شده است و در سال 1386 ش، به چاپ ششم خود رسیده است.

این کتاب، در چهار مجلد گالینگور بر اساس چهار ربع« إحیا»، به طبع رسیده است و در آخر هر جلد، فهرست اعلام پیوست شده و مصحح در پایان، مقدمه‌‏اى که در 1364 ش، با عنوان« برگى از هفتمین مقدمه مصحح» نوشته است، مزایاى این چاپ را چنین بیان مى‌‏کند:

1. حروف‏چینى مجدد با ماشین لاینترون، بر اساس رسم‏‌الخط رایج در شرکت انتشارات علمى فرهنگى؛

2. مقابله همه ربع عبادات با عکس نسخه خطى تازه ‏خریدارى‏شده و موجود در مجلس شورا؛

3. مراجعه مجدد به متن عربى« إحیا»، چاپ کتاب الشعب و شرح ده جلدى إتحاف السادة المتقین...؛

4. مشکول کردن( إعراب‏گذارى) آیات قرآنى و أحادیث نبوى و أشعار عربى؛

5. افزودن توضیحات بیشتر در پاورقى‏ها و ترجمه أشعار و عبارات عربى که جایش در متن فارسى خالى بود، بدین نیت که خواننده این دانشنامه عظیم إسلامى را به هنگام مطالعه، ابهامى بر جاى نماند.

مقدمه مصحح با عنوان سخنى از مصحح به مطالب زیر پرداخته است:

1. نسخه‏‌هاى خطى ترجمه فارسى« إحیاء علوم الدین»؛

2. ارزش« إحیاء العلوم»؛

3. زندگى‌‏نامه غزالى.

این تصحیح را شأنى ویژه است، چرا که مصحح آن در این تحقیق، تلاش‏هاى پیگیر و تحمل رنج سفرهاى دور و دراز توأم با رنج جانکاه غربت و دورى زن و فرزند را بر خود هموار ساخته و حدود پانزده سال از نقد عمر بر سر این کار نهاده است.


( 1) در سال 1351 ش که اولین چاپ این ترجمه با نام مؤید الدین محمد خوارزمى چاپ شد، از سوى آقاى احمد نذیر مورد نقادى واقع شد و نام مترجم از نظر وى،«مجد الدین، ابوالمعالى، مؤید بن محمد جاجرمى» مى‌‏باشد، اما مصحح محترم پس از شنیدن سخنان ناقد، بعضى از نسخه‌‏هاى لاهور را نیز بررسى کرد و نام صحیح را همان« مؤید الدین محمد خوارزمى» اعلام نمود( نذیر، 1375 ش، ص 33).

( 2) تنوّق: چرب‏دستى.


منابع :

  • ویکی نور
  • غزالى، محمد بن محمد( 1386 ش)، إحیاء علوم الدین، ترجمه مؤید الدین محمد خوارزمى، چاپ ششم، تهران، شرکت انتشارات علمى فرهنگى؛
  • نذیر، احمد( 1375 ش)، نظرى به ترجمه و مترجم إحیاء العلوم، کیهان فرهنگى، ص 32- 33؛