عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مؤیدالدین صوفی» ثبت شده است

مؤیدالدین بن محمود جَندی، عارف و شاعر قرن هفتم می‌باشد.

او را مؤیدالدین صوفی نیز خوانده‌اند. در باره شرح حال وی اطلاعات اندکی وجود دارد. تاریخ ولادتش معلوم نیست. بر اساس نامش ، او را اهل شهر جند دانسته‌اند. (داوودبن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص چهار، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ ش) تنها منبع موثق در شرح حال او، مطالب پراکنده ای است که از خلال آثارش (شرح فصوص الحکم، ونفحة الروح وتُحْفَه الفُتوح) یافت می‌شود.

در آغاز، پدر و مادر و خویشان جندی او را از سلوک منع می‌کردند، اما وی با تفأل به قرآن کریم و بنابر آیه ۲۴ سوره توبه ، اموال خود را به پدرش داد، کابین همسرش را پرداخت و به سیر و سلوک روی آورد، به حج رفت و بعدها (ظاهراً در قونیه) نزد صدرالدین قونیوی (متوفی ۶۷۲) راه یافت و مقامات عارفانه خویش را در خانقاه و مَدْرس او طی نمود و از او اجازه ارشاد گرفت. (مؤیدالدین بن محمود جندی، نفحة الروح و تحفة الفتوح، مقدمه مایل هروی، ص ۱۲، ج۱، ص۱۴۲ـ۱۴۴، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۲ ش.)

جندی بسیار تحت تأثیر قونیوی بود و خود به این امر تصریح کرده است. (مؤیدالدین بن محمود جندی، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۹، چاپ جلال الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۶۱ ش) وی به مقام معنوی و فضیلت باطنی استاد و استادِ استاد خود (ابن عربی) چنان معتقد بود که در تمام شئون و مراحل زندگی ، نه فقط در مشکلات عرفانی و علمی، بلکه در گشودن گره های زندگی نیز از باطن آنان مدد می‌جست. (مؤیدالدین بن محمود جندی، شرح فصوص الحکم، مقدمه ابراهیمی دینانی، ص چهل وسه، چاپ جلال الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۶۱ ش)

فَناری (محمدبن حمزه فناری، مصباح الانس فی شرح مفتاح غیب الجمع والوجود، ج۱، ص۳، چاپ سنگی تهران ۱۳۲۳، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش) وی را از فرزندان الاهی قونیوی به شمار آورده و تصریح کرده که در شرح مفتاح الغیب قونیوی، علاوه بر افادات ابن عربی و قونیوی و سعیدالدین فَرغانی (متوفی ۷۰۰)، از ذوق و فهم عرفانی مؤیدالدین جندی مدد گرفته است. جامی (عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۵۵۶، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش) او را عارف کامل و جامع علوم ظاهری و باطنی دانسته است. (عبدالرحمان بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۱۹، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ ش) مؤیدالدین جندی دارای حوزه تدریس بود و شاگردان قونیوی برای حل مشکلات علمی خود به او مراجعه می‌کردند. (همان، پیشگفتار آشتیانی، ج۱، ص ۲۸)

به نظر آشتیانی، (همان ص ۳۷) جندی و فرغانی آثار یکدیگر را دیده بودند، از این رو، مطالبی که در شرح تائیه فرغانی آمده در آثار جندی تکرار نشده و مباحثی را که جندی به تفصیل از آن‌ها سخن گفته، فرغانی در آثارش به اجمال به آن‌ها پرداخته است.

هیچ یک از شارحان ابن عربی در فهم افکار وی از جندی بی‌نیاز نبوده اند، چنانکه عبدالرزاق کاشانی (متوفی ۷۳۶) و داوود قیصری (متوفی ۷۵۱) و برخی دیگر از شارحان فصوص الحکم ، تحت تأثیر او بوده اند. (سعیدالدین بن احمد فرغانی، مشارق الدّراری: شرح تائیه ابن فارض، ج۱، ص۱۲۹، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۷ ش)

جندی معاصر جلال الدین مولوی (۶۰۴-۶۷۲) بود و خود را از جمله نیازمندان او می‌دانست. (عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۴۶۵، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش)

سال وفات جندی به تحقیق معلوم نیست. بروکلمان (کارل بروکلمان، تاریخ ادبیات عربی، ج۱، ص۵۸۸، لیدن ۱۹۴۳-۱۹۴۹) آن را ۶۹۰ دانسته است که صحیح به نظر نمی‌رسد، زیرا جندی قصیده لامیه خود را در ۶۹۱ به پایان رسانده است. حاجی خلیفه ، (حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۲، ستون ۱۲۶۳) سال درگذشت او را حدود ۷۰۰ ذکر کرده است.


آثار

۱ - شرح فصوص الحکم ابن عربی. این کتاب به عربی و مهم ‌ترین اثر جندی است. او شرحش را به صورت منظم و متوالی در یک زمان معین ننوشت، ابتدا شرح خطبه را نزد قونیوی نگاشت و پس از وفات قونیوی، قونیه را ترک کرد و عازم بغداد شد و در آن‌جا بنا به درخواست برخی فضلا ، بخشی از فصوص را شرح کرد، اما قبل از پایان شرح، بغداد را به قصد سفر به مناطق دیگر ترک نمود و به گفته خودش در این هنگام از انواع واردات قلبی و الهامات ربانی محروم گشت. (مؤیدالدین بن محمود جندی، شرح فصوص الحکم، مقدمه ابراهیمی دینانی، ص چهل ودو، چاپ جلال الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۶۱ ش)

جندی، به تبع قونیوی، اهمیت فراوانی برای خطبه فصوص الحکم و شرح آن قائل بود و از این رو، حدود یک پنجم شرح فصوص الحکم (مؤیدالدین بن محمود جندی، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص ۱۶ـ۱۲۴، چاپ جلال الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۶۱ ش) را به شرح خطبه آن اختصاص داد.

سیدحیدرآملی (متوفی ۷۸۶)، شرح فصوص جندی را یکی از بهترین شروح فصوص الحکم معرفی کرده است. (حیدربن علی آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص فی شرح فصوص الحکم لمحیی الدین ابن العربی، ج۱، ص۱۳، ج ۱، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش) جامی این اثر را نخستین شرح فصوص الحکم ابن عربی دانسته است (مؤیدالدین بن محمود جندی، شرح فصوص الحکم، مقدمه ابراهیمی دینانی، ص سی وهفت-سی ونه، چاپ جلال الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۶۱ ش)

به گفته حاجی‌خلیفه، (حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۲، ستون ۱۲۶۳) جندی دو شرح بر فصوص نوشته است: کبیر و صغیر . شرح کبیر همان است که در دست است. این شرح با تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی و مقدمه غلامحسین ابراهیمی دینانی در ۱۳۶۱ ش، در مشهد و در ۱۳۸۱ ش، در قم به چاپ رسیده است.

شرح فصوص الحکم جندی منبع برخی از شروح دیگرِ آن کتاب بوده و مشتمل بر نکات و افاداتی است که در سایر شروح یافت نمی‌شود (عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۵۵۶، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش) برای نمونه ، خواجه محمد پارسا (متوفی ۸۲۲) در شرح فصوص الحکم خود حدود ۶۴ بار از شرح جندی استفاده کرده (محمدبن محمدپارسا، شرح فصوص الحکم، پیشگفتار مسگرنژاد، ص بیست و چهار ص پنجاه و دو ، ص پنجاه و سه، چاپ جلیل مسگرنژاد، تهران ۱۳۶۶ ش) .

بابا رکن الدین شیرازی (متوفی ۷۶۹) در نصوص الخصوص فی ترجمه الفصوص از آن بهره های فراوان برده است. (مسعودبن عبداللّه بابا رکن الدین شیرازی، نصوص الخصوص فی ترجمه الفصوص: شرح فصوص الحکم محی الدین ابن عربی، ج۱، ص۲۴۰، ص ۲۶۰ ، ص ۲۶۱، ص ۲۹۸، ص ۳۱۹ چاپ رجبعلی مظلومی، تهران ۱۳۵۹ ش) .

جامی در دیباچه نقدالنصوص (عبدالرحمان بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص ۱۹، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ ش) تصریح کرده که در نگارش این کتاب از معارف مؤیدالدین جَندی بهره فراوان برده و در متن کتاب مذکور نیز بارها از شرح و گاهی از اشعار وی مطالبی نقل کرده است . (همان، ص ۳۷، ص ۶۷، ص ۲۰۸، ص ۲۱۷، ص۲۴۰)

ولی تقریباً بدون استثنا و برخلاف نقل قول‌هایی که از سایر شارحان کرده، گاهی چند جمله و گاه نصف عبارات او را حذف کرده است. (همان، ص پنجاه و چهار و پنجاه و پنج، ص شصت و شصت و یک) پاره ای از مطالب جندی در نقدالنصوص نیز، براثر بی دقتی در تلخیص جملات، به صورتی نادرست عرضه شده است (همان ص ۴۶) دقیقاً معلوم نیست که این خطا ناشی از روش نقل جامی است یا از نسخه ای که او در دست داشته یا این‌که در نسخه کتاب جامی که به دست ما رسیده تحریفی روی داده است.

۲ - نفحة الروح و تحفة الفتوح، به فارسی ، که در دو بخش تنظیم شده است: الف) علوم و معارف، ب) اعمال جسمانی، اخلاق ، عبادات و وصایا . جندی این کتاب را هنگام اقامتش در سینوپ (که اکنون از شهرهای ترکیه است) نگاشته و آن را به بانویی که او را به علم ستوده و (ملکه الملکات، شاه خواتین، کلاله پادشاهان اکابر) خوانده، تقدیم کرده است و در مقدمه آن، از مراتب نیکوکاری او در حق ارباب فضائل و اصحاب طریق یاد کرده است. وی همچنین قصیده فارسی مفصّلی را که در ستایش این بانو سروده در مقدمه کتاب آورده است. (مؤیدالدین بن محمود جندی، نفحة الروح و تحفة الفتوح، ج۱، ص۳۷ـ ۴۵، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۲ ش) این اثر به اهتمام نجیب مایل هروی در ۱۳۶۲ ش در تهران چاپ شده است.

۳ - اذواق الخَتْمَتین، به عربی ، درباره عرفان محیی الدین ابن عربی (همان ، مقدمه ص ۲۲، ص ۳۷)

۴ - کتاب الاسماء، در شرح اسماء حسنی (همان ، مقدمه ص ۲۲)

۵ - اکسیرالکلمات، به فارسی (همان، ص۳۷)

۶ - خلاصة الارشاد و ارشاد الخلاصة، به فارسی، که به گزارش مایل هروی (همان ص ۲۲) برخی آن را دو کتاب فرض کرده اند، اما با استناد به مقدمه جندی در نفحة الروح و تحفة الفتوح، (همان ص ۳۷)) احتمالاً یک اثر است.

۷ - شرح مواقع النجوم و مطالع أهِلَّه الاسرار و العلوم، اثر ابن عربی، در درجات و معانی عبادات (همان، ص ۲۱) که جندی آن را در بغداد و ظاهراً زمانی که به مقام پیری و شیخی در تصوف رسیده بود، شرح کرده است. (همان)

۸ - رساله فی القضاء و القدر، به فارسی. (همان ص ۲۳)

۹ - رساله علوم أحَدی و معارف احمدی، که فصلی از آن در تقسیم بندی علوم و فضائل آنهاست. (همان ، ص ۳۶)

۱۰ - دیوان اشعار ، به فارسی و عربی. (کارل بروکلمان، تاریخ ادبیات عربی، ج۱، ص۵۸۸، لیدن ۱۹۴۳-۱۹۴۹)

جامی (عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۵۵۷، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش) اشعار جندی را لطیف و موضوع آن‌ها را بیان حقایق و معارف و بر طریق اشعار ابن فارض (متوفی ۶۳۲) دانسته است. فخرالدین عراقی در لمعات (ابراهیم بن بزرگمهرعراقی، مجموعه آثار فخرالدین عراقی، ص ۴۶۳، چاپ نسرین محتشم، تهران ۱۳۷۲ ش) برخی از ابیات مشهور او را نقل کرده است. جندی در شعر (مؤید) تخلص می‌کرد. (مؤیدالدین بن محمود جندی، نفحة الروح و تحفة الفتوح، مقدمه جندی، ص ۱۱، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۲ ش) وی در شرح فصوص الحکم (مؤیدالدین بن محمود جندی، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۱۰ـ۱۶، چاپ جلال الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۶۱ ش) قصیده دالیه خود را نقل کرده است.

۱۱ - قصیده لامیه الدُرَرالغالیات فی شرح الحروف العالیات، به عربی ، درباره تصوف ، که آن را در ۶۹۱ خطاب به خود سروده و به فارسی شرح کرده است. (حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۲، ستون ۱۵۴۰)

۱۲ - سروده ای در جواب قصیده تائیه ابن فارض. (عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۵۵۷، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش)

جندی متفکری مستقل و صاحب‌نظر بوده و با این‌که همچون استادش، قونیوی، در مباحث نظری پیرو ابن عربی بوده، اما معارف غیبی با سلاست و روانی خاصی بر قلم او جاری شده است و در شرح فصوص نکات تازه فراوانی دارد که ابن عربی اصلاً مطرح نکرده یا در جای دیگری، آنها را بیان کرده است. همچنین بیانات قونیوی، مختصر و مجمل ، اما نوشته های جندی مفصّل است. (عبدالرحمان بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص چهل ودو، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ ش)

اشعار جندی نیز مشتمل بر مضامین بلند عرفانی است، چنان که مصراعی از او (همه زبان و همه چشم و گوش باش ورا) اشاره به سیر محبّی دارد که در آن عبد ، چشم و گوش حق می‌شود. (مؤیدالدین بن محمود جندی، نفحة الروح و تحفة الفتوح، ج۱، ص۴۳، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۲ ش)

جندی، حضرت علی علیه‌السلام را آدم اولیا و نخستین ولی که وارث نبوت ختمی محمدی در ولایت است دانسته و حضرت مهدی و دیگر ائمه علیهم‌السلام را از مصادیق اکمل و افضل ( آلِ) حضرت رسول اکرم و خلیفه و امام پس از وی معرفی کرده است. (مؤیدالدین بن محمود جندی، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۱۰۲ـ۱۰۳، چاپ جلال الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۶۱ ش)

منابع :

  • یزدان پناه-سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)

  • دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «مؤیدالدین بن محمود جندی»، شماره۵۰۸۵.