عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کل نگری» ثبت شده است

با توجه به توضیحات پیش گفته در مورد سیستم و تفکر سیستمی هم اکنون می توانیم به روشنی روش تفکر مزبور در دین را دریابیم.

ارتباط ارگانیک میان اجزاء، کل‌نگری و مدل‌سازی مهمترین مولفه های این نوع تفکر هستند.

برای درک بهتر تفکر مدل گرا مثالی می آوریم. علم شیمی در زمان های بسیار دور وجود نداشت. در آن زمان ها اگر کسی فعل و انفعالات شیمیائی خاصی را به تجربه بدست آورده و صورت می داد عنوان کیمیاگر به خود می گرفت که یکی از شاخه های علوم غریبه (کُلُّهُ سِرّ) بود. به عبارت دیگر این عمل نوعی سحر و جادو تلقی می شد. اگر بخواهیم کیمیا یا همان شیمی را در آن زمان توصیف کنیم بایستی چنین بگوئیم : مجموعه ای از داده های پراکنده و رازآلود که مجبوریم بپذیریم چون بعضا تجربه شده ، ولی مرتبط و فرموله نیست و اکثر سئوالات ما را در چهارچوب خواص مواد بی پاسخ می گذارد.

اما در عصر حاضر علم شیمی (Chemistry یا همان کیمیا) یک مدل تقریبا جامع از ساختار، خواص، ترکیبات، و دگرگونی مواد ارائه می دهد.

اصولی مانند : اصل بقای جرم (ثابت بودن مقدار ماده در واکنش های شیمیائی)، نظریه اتمی (ساختار مواد = مولکول، اتم و ...)، اربیتال ها و ابر الکترونی، جدول تناوبی عناصر، فرمول شیمیائی هر ماده ، معادله شیمیائی واکنش های شیمیائی و ... به مااجازه می دهد که توانائی های بسیاری نسبت به عصر کیمیا را تجربه کنیم. حالا با دانستن این اصول و بطور کلی مدلی که علم شیمی جدید از ساختار، خواص، ترکیبات، و دگرگونی مواد آنها ارائه می دهد، می توانیم هر نوع اتفاقات ناشی از واکنش های شیمیائی را از انواع عظیم آن مانند فعل و انفعالات سطح خورشید گرفته تا نمونه های کوچک مانند هضم مواد غذائی توسط آنزیم های معده را تحلیل کنیم. این تحلیل ها اگرچه در همه موارد به صورت تفصیلی برای ما و با بطور کلی امکان پذیر نباشد اما از دانش کلی ما نسبت به آنها نمی کاهد. این به آن معناست که بر خلاف سده های نخستین حیات بشر اگر ما جزئیات یک فعل و انفعال شیمیائی را هم ندانیم درپرتو مدلی که از علم شیمی در ذهن ماست یک تصویر کلی از مکانیسم صورت گرفته خواهیم داشت و همین علم اجمالی ما را از تعجب و خلاف عادت شمردن وقایع این چنینی باز میدارد.

ویژگی بسیار برجسته دیگر این مدل آن است که لازم نیست در مورد هر واکنش یا فرآیند شیمیائی جدید دست به دامن عالمان این رشته و یا عاملان آن فرآیند شویم و با داشتن اصول کلی نحوه واکنش های شیمیائی و ساختمان مواد و امثال آن می توانیم خود تحلیلی شیمیائی (کلی یا جزئی) از فرآیندهای نو داشته باشیم.

بدین سان این مدل برای ما مانند معادله ای عمل می کند که در هر موردِ واقعی اعداد جدیدی در آن وارد نموده و نتیجه جدیدی را استخراج می نمائیم.

مدل های کلی یا نظام واره های فیزیک جدید، فناوری اطلاعات ارتباطات(IT)، نجوم و بسیاری از علوم دیگر نیز چنین هستند و چنین آثاری دارند. همه این مدل ها در حوزه خود شمول 100% ایجاد نمیکنند و به همه سئوالات پاسخ تفصیلی نمیدهند ولی یک دیدگاه کلی میدهند که پاسخ قریب به اتفاق سئوالات را به صورت اجمالی فراهم می سازد

یک دستگاه فکری دینی نیز اگر منتَج از تفکر سیسستمی نسبت به دین باشد بایستی چنین خاصه ای داشته باشد. یعنی اصول و مبانی و اخلاق و فروعات احکام را چنان در مجموعه ای به نظام درآورد که در مواجهه با هر گزاره دینی ما خود بتوانیم  معنای صحیح آن را دریافت کنیم به نحوی که به ارتباط ارگانیک میان آن گزاره با سایر گزاره های دین نیز خدشه ای وارد نشود.

خروجی این نظام فکری را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد:

 

  • داشتن یک ساختار پیوسته از هستی از دیدگاه اسلام و قرآن،
  • قفسه بندی ذهنی دانسته های دینی به نحوی که هر چیزی در جای خود جای گیرد،
  • پوشش حداکثری نسبت به داده های دینی (قرآن و حدیث) به نحوی که در مواجهه با یک متن مقدس، تصوری ولو اجمالی و غیر مضاد با سایر گزاره ها، از مفهوم آن به ما بدهد،
  • فرمولایز داده های دینی به نحوی که شخص بتواند ابهامات خود در گزاره های دینی را با استفاده از این اصول فرموله رفع نماید.
  • دیدگاه جامعی که هاضم اختلافات سطحی در نگاه به قرآن و روایات باشد.

منابع :

  • وردی نژاد  فریدون، تفکر سیستمی و نگرش سیستمی در اسلام، اینجا
  • وردی نژاد  فریدون، سیستم،  اینجا
  • نعمتی - حسن، تفکر سیستمی، دانشگاه گلستان،  اینجا
  • موسسه متمم، تفکر سیستمی-درس ۷ : راسل اکاف و تدوین مدرن تفکر سیستمی،  اینجا
  • بینش - مسعود ، موانع تفکر سیستمی، اینجا
  • زارع شحنه، مجید - قریب، غلامرضا ، نظریه سیستمی، اینجا
  • ابوالحسنی - علی محمد، نظریه ی سیستم ها، اینجا

بر اساس تفکر سیستمی، ویژگی های مهم یک سیستم از تعامل بین اجزای آن بوجود می آید نه از فعالیت جداگانه آنها. بنابراین با تجزیه سیستم، ویژگی های مهم آن از دست می رود. سیستم یک کل است که با تحلیل قابل درک نیست.

با توجه به نکته فوق، روشی غیر از تحلیل برای درک ویژگی های سیستم ضروری است. این روش را روش ترکیبی یا تفکر سیستمی می نامیم.

با این توجه، شناخت دقیق، عمیق و صحیح پدیده‌ها مستلزم آن است که آنها را به منزله یک «سیستم» در نظر بگیریم که مجموعه‌ای از اجزاء را دربرگرفته و رفتار هر جزء بر رفتار کل اثرگذار است و هیچ یک از آنها نمی‌تواند تاثیر مستقل داشته باشد. به همین دلیل باید علاوه بر تعامل اجزاء با یکدیگر، ارتباط متقابل پدیده‌ها با پدیده‌های دیگر در آن محیط و با خود محیط را از نظر دور نداشت. فهم این حقیقت مستلزم «کلان‌نگری» و داشتن «تفکر سیستمی» است. تنها در این صورت است که بجای نگرش‌های خطی و مکانیکی و جزئی به پدیده‌ها، ارتباطات و تعامل‌های وابسته به یکدیگر را می‌بینیم و می‌توانیم الگوی تغییرات و روابط درونی پدیده‌ها را درک کنیم.

چنانچه اشاره شد تفکر مکانیکی به نوعی نقطۀ مقابل تفکر سیستمی است. در قرن های ۱۶ و ۱۷ میلادی و در دوران صنعتی شدن جهان، رویکرد مکانیکی غالب بود که در هر مجموعه به جزء جزء همان مجموعه نگاه می کرد و برای تحلیل یک مجموعه نقش هر جزء را با استفاده از خصوصیات و وظایف فردی و جزئی آن تحلیل می نمود. اما در تفکر سیستمی این مجموعه به عنوان یک کل در نظر گرفته می شود و تعریف این کل و نقش هر جزء آن در تعامل با اجزاء دیگر و در ارتباط با هدف کلی سیستم تعریف می گردد.

راسل ایکاف این دوره را «عصر ماشین» نامگذاری کرده بود و معتقد بود اکنون ما در «عصر سیستم ها» قرار داریم و این عصر نیازمند دیدگاه متفاوتی است

به عنوان مثال اصولی که دکارت در سال 1637 میلادی به عنوان اصول تفکر در عصر ماشین مطرح کرده به شرح زیر است

  • فقط چیزی را بپذیر که برایت حقیقتی روشن و متمایز باشد.
  • هر مشکلی را تا حد امکان به اجزای کوچکتر تجزیه کن.
  • کارت را با ساده ترین عناصر شروع کن و بتدریج، با شیوه ای منظم به عناصر پیچیده تر بپرداز.
  • هر عنصری را شماره گذاری و این شماره ها را بازشماری کن تا مطمئن شوی چیزی را از قلم نینداخته ای.

نگرش متفکران سیستمی به جهان، بر مبانی چهارگانه ذیل استوار است:

1- تصور ارگانیک، یعنی تصوری که ارگانیسم را در مرکز طرح ادراک آدمی قرار می‌دهد.

2- کل‌نگری، یعنی هر پدیده به‌منزله موجودی زنده، دارای نظم، دارای روابط باز با محیط، خودتنظیم و هدفمند در نظر گرفته می‌شود و به‌جای توجه به اجزای پدیده‌ها بر کلیت ‌آن‌ها تاکید دارد و بر ‌آن متمرکز می‌شود.

3- مدل‌سازی، یعنی متفکر سیستمی سعی می‌کند که به‌جای شکستن کل به اجزای قراردادی، ادراک خود از پدیده‌های واقعی را بر پدیده‌های واقعی منطبق کند.

4- بهبود شناخت، به طوری که یک متفکر و پژوهشگر نظام‌گرا درک کند که:

الف) زندگی در یک سیستم ارگانیک و در فراگردی پیوسته، استمرار دارد.

ب) شناخت آدمی از یک کل، از طریق مشاهده فراگرد‌هایی که درون ‌آن به وقوع می‌پیوندند، به‌دست می‌آید نه از طریق مشاهده اجزای ‌آن کل.

ج) آنچه که فرد مشاهده می‌کند، خود واقعیت نیست، بلکه ادراک وی از واقعیت است.

منابع :

  • وردی نژاد  فریدون، تفکر سیستمی و نگرش سیستمی در اسلام، اینجا
  • وردی نژاد  فریدون، سیستم،  اینجا
  • نعمتی - حسن، تفکر سیستمی، دانشگاه گلستان،  اینجا
  • موسسه متمم، تفکر سیستمی-درس ۷ : راسل اکاف و تدوین مدرن تفکر سیستمی،  اینجا
  • بینش - مسعود ، موانع تفکر سیستمی، اینجا
  • زارع شحنه، مجید - قریب، غلامرضا ، نظریه سیستمی، اینجا
  • ابوالحسنی - علی محمد، نظریه ی سیستم ها، اینجا