اهل معرفت گفتهاند: ما یک سالک داریم و یک مجذوب، و به تعبیر دقیقتر یک سالکِ مجذوب داریم و یک مجذوب سالک.
در تفاوت این دو دیدگاههایی مطرح است:
الف. برخی گفتهاند:
سالک مجذوب ابتدا سلوک میکند و سپس جذبه او را میرباید و به کمال میرسد، ولی مجذوب سالک ابتدا جذبه او را به کمال میرساند و سپس سلوک میکند. کاشانی گوید:
«ان المحبوب المراد یتخَطَّف بالجذب قبل السلوک فیکون نهایاته قبل البدایات و المحبّ المرید بالعکس» (شرح منازل السائرین کاشانی، ص۱۷)؛
«محبوبِ مقصودِ حق، پیش از سلوک با جذبه ربوده میشود و لذا مراتب پایانی سلوکِ او قبل از مراتب آغازین است، ولی محبّ قاصد و مریدِ حقّ برعکس است».
و شاید همین مراد ابوعبید بُسری (به نقل از خواجه عبدالله) است، آنجا که گفته است:
«انّ لِلّه تعالی عباداً یریهم فی بدایاتهم ما فی نهایاتهم» (شرح منازل السائرین کاشانی، ص14)؛
«خدای تعالی را بندگانی دارد که در آغاز سلوکشان مراتب پایانی را بدانها مینماید».
بر اساس بطلان طفره چنانکه گذشت، باید گفت: اینگونه تعبیرات یا غلط است و یا همراه با مسامحه است و حق تعبیری است که ذیلاً نقل میکنیم.
ب. شیخ نجمالدین رازی در کتاب نفیس مرصاد العباد چنین آورده است:
«روندگان این راه دو قسمند: سالکان و مجذوبان. مجذوبان آنهایند که ایشان را به کمند جذبه بربایند و بر این مقامات به تعجیل بگذرانند، در غلبات شوق اطلاعی زیادتی ندهند، بر احوال راه، شناخت مقامات و کشف آفات و آنچه بر راه باشد ـ از خیر و شرّ و نفع و ضرر ـ اینها را کاملاً مطّلع نسازند و شیخی و مقتدایی را هم نشایند.
و سالک کسی باشد که گرچه او را به کمند جذبه برند، اما به سکونت و آهستگی برند و در هر مقام احوال خیر و شرّ و صلاح و فساد راه بر او عرضه میکنند و گاه در راه و گاه در بیراه میبرند تا بر راه و بیراه وقوفی تمام یابد تا دلیلی و راهبری جماعتی دیگر را شاید»(مرصاد العباد، ص۲۱۲).
از این عبارت خواجه نجمالدین رازی مطالب زیر برداشت میشود:
1 - سالک و مجذوب هر دو سلوکی و جذبهای دارند.
2 - سلوک سالک به آهستگی و سلوک مجذوب به تعجیل است.
3 - راهنمای سفر جز سالک مجذوب ـ و نه مجذوب سالک ـ نخواهد بود(قیصری در مقدمه فصوص برعکس این مطلب عقیده دارد و شیخی و راهنمایی سفر را از آن مجذوب سالک میداند).
ج. کاشانی در اصطلاحات الصوفیه در تعریف جذبه گفته است:
«هی تقریب العبد بمقتضی العنایۀ الالهیۀ المهیئۀ له کل ما یحتاج الیه فی طی المنازل الی الحق بلا کلفۀ و سعی» (شرح منازل السائرین کاشانی، ص۳۹)؛
«جذبه عبارت است از اینکه خداوند به اقتضای عنایتش هر آنچه را که بنده در طی مسیر به سوی او نیازمند است، بدون رنج تلاشی برای او آماده سازد».
و در تعریف مجذوب گفته است:
«المجذوب: من اصطنعه الحق لنفسه و اصطفاه لحضرۀ انسه و طهّره بماء قدسه فحاز من المنح و المواهب مافاز بجمیع المقامات و المراتب بلا کلفۀ المکاسب و المتاعب» (شرح منازل السائرین کاشانی، ص77)؛
«مجذوب کسی است که خداوند او را برای خویش ساخته و پرداخته است و برای محضرِ انسش برگزیده و با آب «قدس» او را تطهیر نموده است و لذا او با عطایای خدادادی به همۀ مقامات و مراتب سلوک بدون رنج راه رسیده است».
این دو تعبیر به آنچه از «مرصاد العباد» نقل کردیم، نزدیکتر است. پس باید گفت کاشانی از رأی خویش در شرح منازل السائرین عدول کرده، یا باید عبارت او را در شرح منازل بر خلاف ظاهرش توجیه کرد.
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 484 تا 487