شاید گمان شود بر اساس دستورات دینی که در آیات و روایات وارد است، نباید درباره مقصد سلوک که همان الله است بحث کرد. مثلاً در قرآن میفرماید:
«وَیُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ»(آل عمران/۳۰)؛ «خداوند شما را از خود میپرهیزاند»
و در روایات آمده:
«وَ لَا تَتَکَلَّمُوا فِی ذَاتِ اللَّه»(اصول کافی، کتاب التوحید، ج۱، ص۹۲)؛ «در ذات خدا سخن نگویید»
و یا آمده:
«إِذَا انْتَهَی الْکَلَامُ إِلَی اللَّهِ فَأَمْسِکُوا»( اصول کافی، کتاب التوحید، ج۱، ص۹۲)؛ «آنگاه که سخن به خدا منتهی شد، دست نگه دارید و دیگر سخن نگویید».
ولی این گمان روا نیست، زیرا:
اولاً: در آیات و روایات بسیاری بر ضرورت معرفت الله تاکید شده است و معرفت جز از راه تفکر، تأمل و دقت ممکن نیست.
ثانیاً: مقصود از این تعبیرات، تفکر و تأمل در کنه ذات است و روشن است که کنه ذات، عرصه حیرت است نه مجال فکر، ولی در بحث «مقصد سفر» بحث از کنه ذات که نه معقول حکیم است و نه مشهود عارف، نیست.
ثالثاً: مقصد سفر دارای تعبیراتی همانند انسان کامل، اسفار اربعه، کون جامع و مانند اینهاست و روشن است که اینگونه تعبیرات مستقیماً به کنه ذات الله اشاره ندارد.
رابعاً: روایات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار: بحثهای فراوانی درباره الله تعالی دارد و اسوه بودن آنان اقتضا میکند که اجازه این بحث برای پیروان مکتب آنها هم باشد.
خامساً: مرحوم علامه طباطبایی در المیزان میفرماید:
نهی «لا تتفکروا و لاتتکلموا فی ذات الله» ارشادی (ارشاد به حکم عقل) است و عقل میگوید اگر متفکّر فرهیختهای دارای ذهنی ورزیده بود، میتواند درباره ذات خدا فکر کند و سخن بگوید (ر.ک: مجله پژوهشهای قرآنی، ش۱۱ و ۱۲، مقاله نگاهی به گفتوگو درباره المیزان، از نویسنده).
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 495 تا 496