عادت چاقویی دولبه است. عادت خوب بسیار خوب و عادت بد بسیار بد است. فرض کنید کسی عادت دارد شبها دیر بخوابد و صبحها دیر از خواب برخیزد، چنین کسی از خواب رحمانی اول شب محروم است. از بیداری آخر شب که بسیار در سلامت جسمی و نشاط روحی آدمی مؤثر است، محروم است. از تهجّد سحرها و برکات بین الطلوعین بیبهره است و ... .
در مقابل، کسی عادت دارد که شبها زود بخوابد و سحرها از خواب برخیزد، چنین کسی چه قدر بهره دارد؟ آیا قابل ارزشگذاری هست؟ فقط برای بیداری سحرها و خواندن نماز شب در متن دین دهها اثر برشمرده شده، از سلامتی جسمی و طول عمر و عزّت گرفته تا وسعت رزق و بیحساب وارد بهشت شدن.
متأسفانه ما انسانها در کنار عادات فردی ناشایست، گرفتار عادات اجتماعی ناشایست هم هستیم، عادات شکل گرفتهٔ محلّی، ملّی، منطقهای و عادات متغیر همانند مُدها.
سالک باید در قدمهای نخست سلوک دست از عادات فردی و اجتماعی زشت بکشد و برای این کار نیازمند نوعی رُکگویی و صراحت است. یکی از دانشمندان غربی بحثی دارد با این عنوان: «هنر نَه گفتن». بسیاری از ما در جایی که باید با صراحت «نه» بگوییم، «آری» میگوییم و سپس با دهها دروغ و بدقولی و ناراحتی درونی و روانی به همان جا میرسیم که اگر از اوّل «نه» میگفتیم به همان جا میرسیدیم. خدای متعال که ادب کنندهی رسولش میباشد به آن حضرت «نه» گفتن را تعلیم میدهد و میفرماید:
«وَلا تَجْعَلْ یدَکَ مَغْلُولَه إِلَی عُنُقِکَ وَلا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا» (اسراء/۲۹)؛
«و دستت را به گردنت زنجیر مکن (یعنی بخل نورز) و بسیار هم گشادهدستی منما تا ملامت شده و حسرتزده بر جای مانی».
در شأن نزول این آیه نوشتهاند که روزی گدایان متعددی آمدند و پیامبر به هر کدام چیزی بخشید. گدای آخر که چیزی به او نرسید، تقاضای لباس پیامبر را داشت که ایشان به او بخشید و خود با نیمتنهی برهنه به انتظار نشست. خداوند فرمود: در اینگونه موارد با یک «نه» گفتن خود را از اینکه در مخمصه قرار بگیری، نجات بخش.
اینک به برخی از عادات زشت فردی و اجتماعی اشاره میکنم و از توضیح خودداری میکنم. برخی از این عادات از نظر شرع حرام است، چه اینکه لااقل مصداق کار لغو است که سالک باید از آن فرار کند. مگر انسان چه قدر وقت دارد که به گفتار لغو و کردار بیهوده بپردازد؟
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 519 تا 520