عادت را طبیعت دوم نامیدهاند و انصاف این است که ترک عادات زشت مشکل است، بهویژه آنکه این عادات با نفس امّاره سازگار است و شیطان هم برای شکست عزم سالک دائماً در ساز و کار است.
به عنوان مثال افرادی در جامعه وجود داشته و دارند که معتاد به عمل زشت خودارضاییاند. بعضی از اینان حتی پس از ازدواج و دستیابی به راه صحیح و نافع ارضای شهوت جنسی، دست به استمنا میزنند. چرا؟ فقط به خاطر اینکه «عادت» کردهاند. پس چه باید کرد؟ عادات زشت را باید از ریشه و بن برکند و این البته مجاهده میطلبد.
برای این مهم:
اوّلاً: انسان باید بیندیشد که فرد معتاد به هر عادتی، زبون و پست است و از همّت عالی که نصیب انسانهای بزرگ و برجسته میشود، بیبهره یا کمبهره است. انسانی که برای یک سیگار به التماس میافتد و زنی که برای جلب توجه دیگران خود را میآراید، محتاج است. محتاج نگاه دیگران و یا مقداری تنباکو و توتون.
ثانیاً: هر عادت ناشایست بخشی از وقت، اراده و احیاناً مال آدمی را به خود اختصاص میدهد و در برابر آن چیزی دستگیر آدمی نمیگردد.
ثالثاً: عادات زشت، نوعی پایبندی است و «پای» انسان پایبند به آنها در «بند» است. با پای بسته نه میتوان پیش رفت و نه میتوان پرواز کرد. آبِ ساکن میگندد و پرندهای که پرواز نکند، بیبال و پر میگردد. انسان هم اگر در خاک بماند، هرگز فَرَس مُراد خویش را بر افلاک نراند.
رابعاً: سالک پس از یقظه و بیداری باید توبه کند، توبهای راستین، توبهای نصوح، توبهای که به تعبیر استاد مانند بلدوزر، گذشتهٔ گُنهآلود و غفلتاندود آدمی را تخریب کند و خاک کثیفش را به توبره بکشد.
پس سالک چارهای ندارد جز اینکه همهٔ عادات زشت را یکباره ترک گوید و این شدنی است. در آغاز، شور شروع در سلوک امدادرسان است و پس از مدتی، عشق حاصل از مجاهده و مراقبه، دستگیر است. این ترک کلّی و دفعی دربارهٔ عادات حرام بایسته و در عادات غیر حرام شایسته است.
رفتن به سوی عادات زیبا از سختی ترک عادات زشت میکاهد که:
اگر لذّت ترک لذّت بدانی
دگر لذت نفس لذّت نخوانی
اگر لذّت تهجّد و نماز شب آمد، عادت زشت دیرخوابی در شبانگاهان و دیر بیدارشدن در صبحگاهان راحتتر ترک میشود.
دامن خلوت ز دست کی دهد آن کو که یافت
در دل شبهای تار، ذوق مناجات را(وحدت کرمانشاهی)
اگر لذّت مطالعهی کتب مفید علمی، اخلاقی، دینی و عرفانی برجان نشست، عادت ناشایست رمانخوانی سریعتر و سهلتر کنار گذارده میشود. ابن سینا در خودنگاشت زندگیش مینویسد: درتمام عمر رمان نخواندم تا ذهن برهانیام دست نخورد.
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 522 تا 524