رهاشدن از طبیعت و ورود به عالم برزخ از گردنههای راه خداست.
انسانی که تا چشم بازکرده است، سینهی مادر دیده و با لبان خود شیر مکیده و در اطراف خود جز مظاهر مادّی ندیده است، اینک میخواهد به پرواز در آید و به ملکوت سفر کند، ولی چگونه؟ او که پای در گِل دارد و محبّتِ مادیات در دل، چگونه از اینها دل برکند؟ البته کاری مشکل خواهد بود.
راه دستیابی به این مهم که اولین گام بلند سلوکی به حساب میآید، مراقبهی شدید به همراه زهد واقعی در دنیا است و دیگر اینکه، سالک خود را در زندان دنیا محبوس ببیند و با لسان حال و قال از خدای متعال درخواست برونرفت از آن را طلب کند.
ذکر شریف یونسیه در سجده به تعداد ۴۰۰ بار در بین الطلوعین و با توجه کامل در گذر از این مرحله تأثیر شگرفی دارد.
ذکر این است
«لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»(انبیا/۸۷).
استاد میفرمود:
هرچه در این ذکر توجه بیشتر باشد و به خصوص اگر آدمی چنین در نظر داشته باشد که: خدایا! محبوس ماندن من در جهان مادّه و طبیعت و پرواز نکردن من به ملکوت، به خاطر ستم کردن من به خویشتن است و تو که معبودی جز تو نیست، پاک و منزّهی، به یقین زودتر از دل طبیعت بیرون جسته و به برزخ قدم مینهد.
برخی از شاگردان مرحوم ملا حسینقلی همدانی این ذکر را تا ۳۰۰۰ مرتبه در سجده میگفتند. البته برای مبتدیان و به خصوص خانمها رعایت کشش و اعتدال لازم است.
تذکر: عنوان این بخش یعنی «تولد دوم» را از این عبارت حضرت مسیح علیه السلام گرفتهام:
«لَن یلجَ ملکوتَ السّماء مَن لم یولد مرتین»(مولی عبدالصمد همدانی، بحرالمعارف، ج۱، ص۲۴۱؛ احادیث مثنوی، ص۹۶)؛
«هرگز کسی که دوبار تولد نیابد به ملکوت آسمان راه نمییابد».منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 527 تا 528