عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

یکی دیگر از فروعات دیدگاه وحدت شخصیه بحث لحاظات سه گانه نفس الامری است. به جرات می توان گفت فهم این لحاظ ها و وجوه امتیاز و اشتراک آنان به معنای فهم صحیح نظریه وحدت وجود است.

پرسش مهمی که به این بحث انجامیده است به نحوه لحاظ کثرت در چارچوب نظریه وحدت وجود مربوط می شود، پرسش این است که آیا در چارچوبی که تنها یک وجود مطلق و یگانه به معنای حقیقی وجود به رسمیت شناخته می شود و کثرات جز شئون آن ذات تلقی نمی شوند، می توان دیدگاهی درباره هستی داشت که در آن تنها کثرت بدون وحدت لحاظ شود؟ یا برعکس آیا لحاظ وحدت بدون در نظر گرفتن کثرات شأنی ممکن است؟ پاسخ عرفا به این سئوالات مثبت است.

بنا‌بر مبانی عرفانی، نظام هستی متشکل از وجود واحدی است که همة عالم را از حیث متن پر کرده است، و ماسوای او، یعنی همة موجودات و تعینات و مراتب هستی، شئون او به شمار می‌آیند. بنابراین در نظام واقع، وحدت و کثرت مرتبط با یکدیگر وجود دارند.

در این بستر از واقع، دست‌کم می‌توان سه لحاظ مختلف از واقعیت داشت که همة آنها نفس‌الامری و واقعی‌اند؛ یعنی مصحح خارجی دارند، و خارج به گونه‌ای است که به ذهن اجازه می‌دهد چنین نگاه‌های مختلفی داشته باشد.

منابع :

  • یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 241 تا 244
  • امینی نژاد علی، حکمت عرفانی، ص 272