استاد در ضمن بیان اموری که سفر الی الله به آنها بستگی دارد میفرماید:
«بیست و سوم و بیست و چهارم و بیست و پنجم، نفی خواطر و ذکر و فکر است و این سه مرحله از مهمّات وصول به مقصد است و اکثر افرادی که از راه بازمانده و نتوانستهاند به مقصد برسند، توقّفشان در یکی از این سه مرحله بوده است و در همان جا یا توقف نموده و یا دستخوش هلاکت و بَوار گشتهاند. چه خطرات این منازل عبارت است از عبادت اصنام و اوثان و کواکب و آتش و گاه زندقه و فرعونیت و دعوای حلول و اتحاد و نفی تکلیف و اباحه و امثال آن و البته به همهی آنها اشاره خواهد رفت، ولی فعلاً حلول و اتحاد را که از خطرات مهم است به طور اجمال بیان میکنیم و آن برای سالک از صاف نمودن ذهن به وسیلهی نفی خواطر پیدا خواهد شد. چون سالک هنوز از وادی اسم و رسم بیرون نرفته است، لهذا العیاذ بالله، ممکن است در اثر تجلی صفاتیه یا اسمائیه چنین تخیل کند که الله با خودیت و شخصیت او متحد است و این همان معنای حلول و اتحادی است که کفر و شرک است و حال آنکه معنای وحدت وجود به کلّی معنای تعدد و تغایر را نفی میکند... .
اما نفی خواطر: عبارت است از تسخیر قلب و حکومت بر آن تا سخنی نگوید و عملی انجام ندهد و تصور و خَطرهای بر او وارد نشود، مگر به اذن و اختیار صاحب آن و تحصیل این حال بسی دشوار است و لهذا گفتهاند که نفی خواطر از اعظم مطهّرات سرّ است.
چون سالک در مقام نفی خواطر میافتد، ناگهان متوجه میشود که سیل بنیانکن خواطر، اوهام و خیالات او را فرا میگیرد و حتی خاطراتی که باور نمیکرد به خاطرش خطور کند، از وقایع کهنهی گذشته یا خیالات غیر قابل وقوع بر او راه مییابند و دائماً او را مشغول به خود میکنند. سالک باید در این مقام مانند جبال رواسی ثابت بایستد و هر خاطری که پیدا شود و زحمت دهد، او را با شمشیر ذکر هلاک کند و مراد از ذکر در اینجا همان اسماء الهیه است که سالک باید در وقت خطور خاطره به یکی از آن اسماء توجه کند و توجه خود را بَر آن مستدام بدارد و پیوسته با چشم و دل به سوی آن نگران باشد تا آن خاطر از خانهٔ دل بیرون رود و این طریق بسیار صحیح است که باید فقط با ذکر که همان توجه و یاد یکی از اسماء خداست خاطر را دور کرد.
قال الله تعالی:
«إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ»(اعراف/۲۰۱)؛
«همانا کسانی که تقوا پیشه کردهاند، چون وسوسهای از جانب شیطان بدیشان رسد یاد خدا کنند و به ناگاه بینا شوند»(لب اللباب، ص۱۴۶ـ۱۴۸).
سپس استاد روش نقشبندیه را که عیناً در رسالهٔ مرحوم بحرالعلوم در سیر و سلوک نقل شده است و محصّلش نفی خواطر پیش از ذکر و با پرداختن به توجه به شیئی خارجی همانند چوب یا سنگ است، به شدت نفی میکنند و تاکید میورزند که:
در روش صحیح، نفی خواطر توسط ذکر باید باشد و سریعترین راهش معرفت نفس است که با توجه به نفس صورت میپذیرد و برای به دست آوردن این حال باید در مراقبه کوشید و در درجات آن پیش رفت»(لب اللباب، ص۱۴۸ـ۱۵۹).
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 538 تا 540