عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

استاد می‌فرمود:

«سلوک آن دقائق و ظرائف است؛ ذکر را که هر کس می‌تواند بگوید».

آری سلوک الی الله پیمودن راه خداست که از مو باریک‌تر و از شمشیر تیزتر است. رعایت ظرائف و نکات دقیق سلوک، کیاست خاصّ سلوکی می‌طلبد.

استاد می‌فرمود: «سالک باید زرنگ باشد».

این زیرکی، زیرکی خاصی است که گاه هوشیاران عالم از آن بی‌خبرند. گاه دیده شده که برخی از سالکان بر امور غیر مهم تاکید ورزیده‌اند و از امور بسیار مهم غافل مانده‌اند. در اولین جلسه که استاد دستوراتی فرمودند، در ضمن سخنانشان چنین گفتند:‌ «از ورود در هیئات و مجالس و سخنرانی‌های وعّاظ خودداری کنید، مگر مجلسی که می‌دانید خطیبش برای خدا سخن می‌گوید. در حدیث آمده است:

«مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ»(کافی، ج۶، ص۴۳۴. معنای حدیث«هر کس به سخن سخن‌رانی گوش فرا دهد گویا او را پرستیده است») خیلی از کسانی که با زحمات بسیار به جایی نرسیده‌اند، به خاطر این جهت است که این نکات ظریف را رعایت نکرده‌اند».

پس از فوت مرحوم حاج غلامحسین سبزواری (از مبرزترین شاگردان عارف کامل مرحوم انصاری همدانی) استاد فرمود:

«آقای سبزواری سالک راه‌رفته‌ای بود و به ظرائف توجه داشت. مثلاً ایشان بچّه نداشتند و مشکل از طرف خانم ایشان بود و با تمام اصرار دوستان حاضر به ازدواج مجدد نشدند و خود را مقطوع النسل باقی گذاردند، با اینکه آدمی فطرتاً دوست دارد که نسل از او باقی بماند. سرّ مطلب را هم به هیچ کس نگفتند، ولی بنده می‌دانستم. سرّش این بود که همسر ایشان علویه بود و در صورت ازدواج مجدد به یقین مکدّر می‌شدند و ایشان به خاطر رعایت حرمت فاطمه زهرا سلام الله علیها از نسل چشم پوشیدند».

استاد اضافه فرمودند:

«رعایت این ظرائف است که آدم را پیش می‌برد».


منابع : 

  • سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیت‌الله علی رضائی تهرانی، صص 671 تا 672