عشق به خوبان عشق به خوبیهاست، عشق به اولیای الهی عشق به توحید و ولایت است. عرفا میگویند، سالک باید «فنا در استاد» پیدا کند تا بتواند با اطاعت محض از خطرات و کریوههای نفس بگذرد. تعبیرشان این است که سالک باید در دست استاد «کالمیّت بین یدی الغسّال» باشد یعنی «همانند مُرده در دست غسال».
استاد میفرمود:
«آقای سید هاشم حدّاد به حدّی تسلیم مرحوم قاضی بود که محال مینمود دستوری از دستورات آقای قاضی از ایشان فوت شود».
خود استاد نسبت به اساتیدشان این چنین بودند. زندگی در تهران را تصور هم نمیکردند، اما به مجرّد اظهار نظر استادشان مرحوم انصاری همدانی مبنی بر بهتر بودن سکونت در تهران، از نجف به تهران آمدند و حدود بیست و پنج سال در آن ماندند. ایشان میفرمودند:
«حدود بیست و پنج سال در تهران به سر بردم و یک لحظهاش با رضایت خاطر خود نبود و فقط به خاطر تسلیم بودن در برابر امر استاد بود».
بعد اضافه میکردند:
«از وقتی با این راه آشنا شدیم، از پیش خود کاری نکردهایم و هر چه انجام دادهایم عمل به دستور بوده است».
باری، آفت این اطاعت و تسلیم و عشق میتواند نوعی مبالغه درباره استاد باشد که احیاناً به شطحیّات هم منجر میگردد. نمونهای از این مبالغات را در کتاب تذکرى الاولیاء شیخ عطار میبینیم. در روایت است که روزی در برابر امام صادق علیه السلام سخنی گفته شد که بوی غلوّ در حق ایشان از آن استشمام میشد. امام بلافاصله به سجده افتادند و پیشانی مذلّت در پیشگاه ربّ متعال بر خاک ساییدند(رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۱۴۶).
اصولا یکی از مبارزههای ائمة اطهار: از آغاز مسأله امامت، مبارزه با غلات بوده است. غالیان یعنی کسانی که خط قرمزها را رعایت نمیکنند و مرزها را در هم میشکنند و گویا نمیفهمند:
سیهرویی ز ممکن در دو عالم
جدا هرگز نشد والله أعلم
یا نمیدانند:
ز احمد تا اَحد یک میم فرق است
همه عالم در این یک میم غرق است
خدای رحمت کند بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را که در برابر مبالغهگویی فردی از خطبا در محضر ایشان، چنان بر او خروشیدند که تادیب او و دیگران را در پی داشت.
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 681 تا 682