از آفات مشهور سلوک ابتلا به شطحیات است. این آفت چنان مشهور است که بعضی جز این را نمیشناسند. شطح را ابن عربی چنین تعریف کرده است:
«کلمةٌ علیها رائحة رٌعونة و دعوی و هی نادرة أن توجَد مِن المحققین»(معجم المصطلحات الصوفیه، ص۱۰۴؛ نیز، ر.ک: روح مجرد، ص۴۶۷)؛
«سخنی که از آن بوی نا بخردی و ادّعا به مشام میرسد. البته از عارفان کم صادر میشود».
غزالی روشنتر گفته:
«کلام یُتَرجِم به اللسان عن وَجدٍ یُفیض عَن معدنه مقرونٌ بالدعوی»(معجم المصطلحات الصوفیه، ص۱۰۴؛ نیز، ر.ک: روح مجرد، ص۴۶۷)؛
«سخنی که بر زبان جاری میشود و زبان، گزارشگر حالت وجد و شوری است که از معدنش جوشیده و آن سخن همراه با ادّعاست».
به هر حال «منشأ شطح» «جنبیدن از جای» در برابر واردات سنگین و یا عدم کمال است. از کامل شطح سرنمیزند(روح مجرد، ص۴۶۱). کامل که فقر مطلق خود را شهود کرده، چگونه میتواند ادّعا داشته باشد. البته مطالب عالیهای هست که افهام عامه مردم و بلکه غیر سالکان و عارفان آنها را برنمیتابند و در روایت هم به این مطلب تصریح شده است، ولی آن مطالب با شطح که بوی ادّعا دارد تفاوت میکند.
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 682 تا 683