راه درمان قبض خواستة معلومالسبب، برطرف کردن سبب آن است. سالک باید بررسی کند که در کارهایش، عملی که موجب قبض است وجود دارد یا نه؟ اگر وجود دارد باید آن را برطرف کند.
از مرحوم آیتالحق حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نقل شده که فرمود:
«در نجف دو سال در خدمت مرحوم ملاحسینقلی همدانی بودم، ولی هیچ فتح بابی برایم صورت نگرفت. روزی به استاد گفتم: مدتی است در خدمت شمایم و اثری ندیدهام. فرمود شما را نمیشناسم. گفتم من، میرزا جواد از ارادتمندان شما هستم. فرمود: شما را نمیشناسم. تا پس از چند بار تکرار فرمود: آیا شما ملکیهای نجف را که تبریزی هستند میشناسید؟ گفتم: آری، آنها خویشاوندان منند.
فرمود: «تا کفششان را جلوی پایشان جفت نکنی، خبری نیست».
من بهخاطر مسألهای با آنها سرسنگین بودم و آمد و شد نمیکردم. پس از این گفتة استاد نزد آنان رفتم و آنقدر تواضع کردم که حتی کفششان را جفت میکردم، چندی نگذشت که درب فتوحات باز شد».
سالک اگر به قبض مبتلا شد باید ببیند چه کرده است. آیا دلی را به ناحق رنجانده است؟ ادبی از آداب سلوک را ترک کرده است؟
اگر سبب قبض را اگرچه با احتمال یافت، به سرعت در رفع آن بکوشد تا دوباره از مستی بسط جامها بنوشد. حقّی از حقوق را نادیده گرفته است؟ یا ... .
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 709 تا 710