هر مقدار مباحث یک علم از مادّه و مادیات دورتر بوده و به تجرّد نزدیکتر باشد فهمش مشکلتر است. اذهان عموم مردم و حتّی دانش پژوهان با ادراک حسی و خیالی مأنوس بوده و از مدرَکات مجرد ـ چه رسد به فوق مجرد ـ بیگانه است. یکی از علل اصلی مشکل بودن فلسفه نیز همین است. عرفان در این زمینه نسبت به سایر علوم مشابه در صدر جدول قرار دارد. مباحث عرفانی بسیار عالی و فهم آنها، در صورت امکان برای غیر عارف، ذوقی بسیار سلیم و عقلی بسیار قویم میطلبد و به این نکته خود عرفا تصریح کردهاند. برخی همچون ماتن و شارح کتاب تمهید القواعد فهم مباحث عرفانی را برای حکما فقط در صورت دارا بودن «قوّة حدس» ممکن میدانند(ر.ک: علی بن محمد ابن ترکه، تمهید القواعد).
رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران در نامة تاریخی خود به گورباچف نوشتند: «... دیگر شما را خسته نمیکنم و از کتب عرفا بخصوص محیی الدین ابن عربی نام نمیبرم که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست دارند راهی قم گردانید، تا پس ازچند سالی با توکل به خدا از عمق لطیفتر ز موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.»
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 728 تا 729