شهید مطهری در این زمینه میگوید:
«آنها (عرفا) اصرار دارند که افراد غیر وارد در طریقت از مقاصد آنها آگاه نگردند زیرا معانی عرفانی برای غیر عارف- لااقل به عقیده عرفا- قابل درک نیست. این است که عرفا تعمّد دارند در مکتوم نگهداشتن مقاصد خود؛ برخلاف صاحبان علوم و فنون دیگر. لهذا اصطلاحات عرفا علاوه بر جنبة اصطلاحی، اندکی جنبة معمایی دارد و باید راز معمّا را به دست آورد»(مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، بخش عارفان، درس دهم).
البته تذکر این نکته لازم است که عرفا فقط برای نااهلان مقاصد خود را بازگو نمیکنند و گرنه برای «اهل» از هیچ کوششی دریغ نمیدارند و حکمای صاحب حدس و صفای باطن را- گرچه اهل عرفان نباشند- اهل میدانند و لذا با عناوینی همانند «مصباح الانس بین المعقول و المشهود»(نام کتابی است در عرفان که در حقیقت شرحی است از محمد بن حمزة فناری بر کتاب «مفتاح الجمع و الوجود»، اثر شیخ کبیر، صدر الدین قونوی. معنای نام کتاب فناری این است: «چراغ روشنگر اُنس، بین محصول تعقّل حکیمان و دستاورد کشف و شهود عارفان») در صدد جذب و هدایت و تفهیم آنها برمیآیند.
این مطلب از مقدمه کتاب تمهید القواعد و مصباح الانس کاملاً قابل استفاده است. البته این تلاش دلسوزانه بیشتر دربارة عرفان علمی است تا عرفان عملی و بیشتر دربارة حکمای سلیم النفس است تا سایر دانشمندان، ولی ذکر حالات و واردات جز برای اهل راه صحیح نبوده و خطراتی در پی دارد، چنانکه لسان الغیب فرمود:
گفت آن یار گزو گشت سر دار بلند
جرمش آن بود که اسرار هویدا میکرد
که اشاره به قضیة حسین بن منصور حلاج است.منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 729 تا 730