فلاسفه مسلمان غالباً برای تحلیل و توجیه کثرات عالم، از راه شدت و ضعف و تشکیک وارد شدهاند. فیلسوفان مشائی مقوله تشکیک را در مفهوم وجود جاری میسازند که از آن با عنوان «تشکیک عامی» یاد میشود. در حکمت اشراقی، ماهیت جوهری نور را حقیقتی تشکیکی شمردهاند که از شدیدترین نور یعنی نورالأنوار آغاز میشود و تا ضعیفترین نور امتداد دارد. حکمت متعالیه نیز حقیقت وجود را واقعیتی ذومراتب و تشکیکی میداند که از وجود بینهایت شدید شروع میشود و تا ضعیفترین وجود یعنی وجود هیولا و ماده نخستین امتداد مییابد. این دو نوع تشکیک در فلسفه «تشکیک خاصی» نام دارد.
در عرفان نهتنها تشکیک در مفهوم را کارساز نمیدانند، تشکیک در ماهیت را نیز نفی و تشکیک در وجود را باطل میدانند؛ زیرا بر اساس مبانی عرفانی فقط یک وجود بحتِ بسیطِ یکپارچه، که همان وجود حق است، سرتاسر هستی را فراگرفته است، و اصلاً وجوداتی مطرح نیستند تا نسبت به یکدیگر شدت و ضعف و تشکیک داشته باشند.
از سوی دیگر، در عرفان اسلامی کثرات عالم انکارناپذیرند، لذا این پرسش رخ مینماید که با توجه به آنکه در عرفان، تشکیکهای مطرح در فلسفه اسلامی پذیرفته نشدهاند، کثرات و اختلافات بین موجودات عالم چگونه توجیه و تحلیل میگردد؟!
پاسخ این است که در عرفان اسلامی برای تحلیل کثرت تشکیک ویژهای مطرح میشود که از آن با اصطلاح «تشکیک خاصالخاصی» یاد میکنند. از دید عارفان مسلمان نمیتوان در اصل وجود تشکیک قایل شد؛ زیرا یک وجود بیش نیست، اما آن یک وجود، بنابر بحث مسئله پیشین، دارای ظهور و تجلی است، و در هویت این ظهور و تجلی شدت و ضعف و تشکیک راه مییابد؛ بهگونهای که هر آنچه امثال صدرالمتألهین درباره مراتب هستی گفتهاند در مراتب ظهور جریان و سریان دارد.
به بیان دیگر محققان عارف همه مظاهر حق مانند ملائکه و عالم ماده را در یک مرحله نمی دانند، بلکه به تشکیک در مظاهر و مراتب ظهور باور دارند. همان گونه که ظهور نفس درمراتب عقل و خیال و حس یکسان نیست ، یعنی با این که مراحل همه ظهورات و شئون نفس هستند، ولی شان عقلی قوی تر از شان خیالی و شان خیالی برتر از شان حسی است، همچنین حضرت حق در همه کثرات حضور دارد ولی این ظهور شدت و ضعف می پذیرد و شدت و ضعف ظهور ، خود را به صورت شدت و ضعف مظاهر نشان می دهد. از این رو تشکیک به معنای دقیق اش در ظهور است نه مظهر.
محقق قیصری در مقدمه اول از مقدمات شرح خود بر فصوص الحکم درباره اصل وجود میگوید:
ولا یقبل الأشتداد والتضعّف فی ذاته... والشده والضعف یقعان علیه بحسب ظهوره وخفائه فی بعض مراتبه؛
(قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۶)
وجود در ذات خود اشتداد و ضعف نمیپذیرد... و شدت و ضعف بر وجود به حسب ظهور و خفای او در بعض مراتبش واقع میشود.
محقق فناری در مصباح الانس پس از آن که می پذیرد وجود مطلق تنها حقیقت موجود و مصداق بالذات موجود است و این وجود مطلق همان وجود حق سبحانه است و دیگر موجودات همه ظهورات و شئون حقیقت وجودند، اشکالی از مخالفان را مطرح می کند به این بیان که ما در می یابیم که این وجود مطلق و حقیقت مطلقه تشکیک پذیر است ، یعنی این حقیقت مطلق در برخی موجودات قوی تر و مقدم تر حاضر است و در برخی دیگر ضعیف و متاخرتر . پس باید اصل وجود متکثر شود تا تشکیک را بپذیرد . او در پاسخ می گوید : اصل وجود واحد است و تکثر نمی پذیرد و تشکیک در ظهور است نه وجود:
ما یقال إنّ الحقیقه المطلقه تختلف بکونها فی شیء أقوی او أقدم او أولی فکل ذلک عند المحقق راجع الی الظهور بحسب استعدادات قوابلها، فالحقیقه واحده فی الکلّ والتفاوت واقعٌ بین ظهوراتها؛
(فناری، مصباح الأنس، چاپ سنگی، ص۵۹)
آنچه گفته میشود که حقیقت مطلقه وجود در چیزی قویتر یا جلوتر و یا اولاتر است، همه این گونههای تشکیک، از نگاه عارف محقق، به ظهور برمیگردد (نه اصل وجود) که ظهور به حسب استعدادهای پذیرندهها مختلف میشود. بنابراین حقیقت وجود در همه یکی است و تفاوت و تشکیک بین ظهورات آن حقیقت وجود واقع میشود.
منابع :
- یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 206 تا 208
- امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 293 تا 294