عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

حقیقت نفس رحمانی چیزی جز شمول بر تمام تعینات و سریان درآنها نیست. نفس رحمانی حقیقتی گسترده است که از تعین اول آغاز و تا عالم ماده ادامه می یابد.

البته باید دانست که اهل الله در تفسیر تعین اول تعابیر متعددی دارندو برخی از متون تصریح دارند که نفس رحمانی همان تعین اول است (اعجاز البیان ،ص120 و مصباح الانس، ص 371). برخی دیگر نیز نفس رحمانی را تعین ثانی می دانند.

در تفسیر دیدگاه نخست برخی از آن رو این دیدگاه را برگزیده اند که تنها حالت پیش از امتداد نفس راحقیقت اصلی نفس رحمانی می دانند.

کسانی که قول دوم را بر می گزینند مرادشان این است علت اصلی این که نفس رحمانی می  تواند با سریان در تمام ساحت ها و مراتب، حقایق متکثر و متعدد را ایجادکند، همان تعین ثانی است.

بنابراین نباید پنداشت که این اختلاف نظرها بیانگر اختلاف اساسی در دردیگاه عرفادرباره این حقیقت مهم در عرفان نظری است.

در بسیاری از آثار عرفانی به لحاظ های گوناگونی برمی خوریم که عارف آن را در بحث از نفس رحمانی به دلیلی اولویت داده است.

قول دیگری که در میان متأخرین شهرت یافته است، نفس رحمانی را حقیقت واحدی می داند که تنها در ساحت تعینات خلقی یعنی از عالم عقل تا عالم ماده- جریان دارد،.(قیصری، شرح فصوص الحکم ، تصحیح آشتیانی، ص882).

در کنار این تفسیر های مختلف بررسی آثار دست اول عرفان نظری نشان می دهد که بزرگانی چون قونوی، جندی، فرغانی، صائن الدین ترکه و دیگران تحلیل دیگری ارائه داده اندکه با تعریفی مطابق است که در آغاز این پست از نفس رحمانی آمد.

آثار فراوانی از این بزرگان آشکارا گواهی می دهد که که از نظر آنها تمامی مراتبی که به عنوان تجلی حق مطرح هستند- از تعین اول تا عالم ماده- همگی در حیطه فراگیری و گستردگی نفس رحمانی قرار می گیرند.

این دیدگاه بر این مبنا استوار است که حق تعالی از آن هنگام که قصد جلوه گری می کند به حکم وحدت اطلاقی خویش و راه نیافتن هر گونه کثرتی به ذات مقدس وی، جلوه ای واحد دارد و نه جلوه های گوناگون ، همان یک جلوه است که مراتب و مراحل گوناگون را تشکیل می دهد .

نخست به صورت تعین اول و بعد تعین ثانی و همین طور تا عالم ماده می آید.

 در مقام مثال نفس رحمانی را از آن جهت نَفَس خوانده اند که همانند نَفَس انسان است که با صفت وحدت از عمق سینه (قلب) آغاز می شود و سرانجام نیز همان نفس واحد است که با گذار از تارهای صوتی در حلق و مخارج حروف در دهان به اصوات و شکل های گوناگون در می آید:

للنفس الرحمانى، السرایه فی هذه المراتب الخمس، و الظهور بحسبها، و امّهات مخارج الحروف الانسانیَّه خمسه ایضاً، باطن القلب، ثم الصدر، ثم الحلق، ثم الحنک، ثم الأسنان (الشفتان- خ)، و هی نظایر المراتب فی النفس الرحمانى

(صائن الدین ترکه، تمهید القواعد، انتشارات حکمت و فلسفه، ص 147)

نفس رحمانی در این مرتبه های پنج گانه (حضرات خمس) سرایت و به حسب هر مرتبه ای ظهور دارد و مخارج اصلی حروف انسانی نیز پنج اند : باطن قلب سپس سینه سپس حلق سپس درون دهان سپس دو لب ، و اینها با مراتب در نفس رحمانی متناظرند.

گویا نفس انسان در درون وعمق سینه اش ، به حالت اندماجی وجود دارد، در ناحیه حلق آماده پذیرش کثرت صوتی شده است و سرانجام در مخارج حروف ، این کثرت به طور بالفعل بر آن عارض می شود. به همین ترتیب نفس رحمانی نخست در مقام تعین اول، حالت اندماجی دارد و سپس حالت ایجادی به خود می گیرد. تا زمانی که ایجاد صورت نگرفته است، مرتبه ایجادی و تعین مبدئیت در او موج می زند و بنابراین در مقام کثرت نسبی قرار دارد ، مقامی که در آن هنوز از کثرت وجودی خبری نیست. از این مقام به نَفَس امتدادی تعبیر می شود. که در واقع همان تعین ثانی یا اسم جامع الله است.

سپس نَفَس خود را از همین مقام کثرت نسبی به صورت کلمات وجودی در صحنه هستی به تفصیل می رساند و تعینات خلقی را به وجود می آورد. بنابراین در نهایت هماین یک نفس است که به صورت های گوناگون در می آید.

منابع :

  • یزدان پناه سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 539 تا 542