عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

نفس رحمانی که از تعین اول تا عالم ماده، ‌همة حضرات خمس را فرا گرفته است،‌ در هر موطنی احکام آن موطن را می‌پذیرد. از این رو اگر پرسیده شود نفس رحمانی واجب است یا ممکن، در پاسخ باید گفت هم واجب است و هم ممکن؛ ‌زیرا حصه‌ای از نفس رحمانی که تعین اول و ثانی را در بر می‌گیرد،‌ جهت وجوبی دارد، و حصه‌ای از آن که در تعینات خلقی از عالم عقل تا عالم ماده را پوشش می‌دهد، جهت امکانی دارد و ممکن است. بنابراین نفس رحمانی هم واجب است و هم ممکن. نیز اگر پرسیده شود که نفس رحمانی قدیم است یا حادث، یا مجرد است و یا مادی، بنابر گسترة نفس رحمانی ‌ باید بگوییم پاسخ به موطن حضور نفس رحمانی بستگی دارد:‌ در موطنی قدیم است و در موطنی حادث، در مرحله‌ای مجرد است و در مرحلة دیگر مادی.‌ پس در نگاهی کلان باید بگوییم نفس رحمانی هم حادث است و هم قدیم،‌ هم مجرد است و هم مادی.

اما این سخن بدان معنا نیست که نَفَس رحمانی دارای اجزایی است و در هر موطنی، جزئی از آن حضور دارد. نفس رحمانی، حقیقتی است وحدانی و بسیط که در هر موطنی تماماً حضور دارد؛ یعنی حقیقت نَفَس و واقعیت ظهور در عالم عقل، به اندازة عقل، همه‌اش هست، و در عالم ماده نیز به قدر ماده،‌ تمامش آمده است. به بیان دیگر، هر یک از عوالم و مواطن، به قدر ظرفیت ذاتی خود دریچه‌هایی برای رؤیت ظهور واحد سریانی و نفس رحمانی‌اند؛ و‌ از هر یک از این روزنه‌ها و دریچه‌ها،‌ خود نفس رحمانی دیده می‌شود اما به اندازه این دریچه و از گذرگاه آن این رؤیت تحقق می‌یابد.

محی‌الدین‌بن‌عربی برای تبیین این حقیقت و تقریب آن به ذهن، دو مثال مطرح می‌کند. وی در ‌مثال اول، نفس رحمانی را به چوبی تشبیه می‌کند که در میز و صندلی و منبر و امثال آن به‌کار رفته است، و در هر یک از این اشیا، چوب با تمام حقیقتش تحقق دارد،‌ نه آنکه قسمتی از حقیقت چوب در صندلی و جزئی دیگر از آن در صندلی و ... باشد. در مثال دوم نیز نفس رحمانی به شکل مربعی تشبیه شده است که در اشیای مختلفی همانند خانه و ورقه وجود دارد، و در هر یک از این اشیا تربیع به تمام حقیقتش وجود دارد، نه آنکه در یکی گوشه‌ای از مربع و در دیگری گوشة دیگر آن موجود باشد.

(محی الدین بن عربی ، فتوحات مکیه، ج1 ، ص 119)

منابع :

  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، صص 318 تا 319