عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

تعین اول جامع تمام تعینات و حقایق کونی و الهی است و چون همه تعینات الیه و کونی مفصل با نام حقایق نامیده می شوند، به تعین اول که اصل و باطن آنها را دارد حقیقه الحقایق می گویند:

و بذا (ای التعین الاول) صار باطن کل حقیقه الهیه و کونیه فیسمی حقیقه الحقایق

(فناری، مصباح الانس، انتشارات مولی، ص 320)

مقام تعین اول باین تمام حقایق الهی و کونی است و به نام حقیقه الحقایق خوانده می شود.

در برخی متون یکی از وجود تسمیه تعین اول به این نام ، کلیت آن ذکر شده استک

عبر عنه بعض الاکابر من حیث البرزخیه المذکوره بحقیقه الحقایق ، لکلیته و کونه اصلا لکل اعتبار و تعین و باطن کل حقیقه الهیه او کونیه و اصله الذی انتشی منه.

(جامی ، نقد النصوص، ص 36)

برخی از بزرگان از تعین اول به حقیقه القایق تعبیر کرده اند ، به دلیل کلیت این مقام و این که اصل تمام اعتبارت و تعینات و باطن تمام حقایق الهی و کونی است و این که این مقام اصلی است که تمام حقایق از آن ناشی می شوند.

کلیت این مقام بدین جهت است که بطور اندراجی شامل تمام حقایق می باشدو یا به خاطراین که به مقام اطلاقی نزدیک است .

این اصطلاح نیز به صورت مشترک لفظی بر برخی دیگر از مقامات اطلاق می شود. برای مثال به مقام ذات نیز حقیقه الحقایق گفته می شود. تفاوت این مورد در اینجاست که ذات حقیقه الحقایق وجودی ، ولی تعین اول حقیقه الحقایق علمی است .

گاه به نفس رحمانی نیز حقیقه الحقایق گفته اند.

منابع :

  • یزدان پناه سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 402 و 403
  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، ص 390