عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

تجلی احدی ذاتی

این اصطلاح اشاره به این جهت دارد که أحدیت ذات، وحدت ذاتی و یا به بیان دیگر، وحدت حقیقی، تمام حقیقت تعین اول است و تعینی که در این مقام روی می دهد، وحدت ذاتی یا أحدیت ذاتی است که گاهی از آن، به تجلی احدی ذاتی تعبیر می شود:

ان الوجود المطلق من حیث إنه ذات الحق سبحانه لما اقتضی أن یکون له تعین یتجلی به علی نفسها أی یظهر له و یعلمه بنفسه فی نفسه و یسمی التجلی الاحدی الذاتی .....(فناری، مصباح الانس انتشارات مولی، ص 201)

بی گمال وجود مطلق از آن جهت که ذات حق تعالی است، چون اقتضای تعینی را دارد که با آن بر خود تجلی می کند؛ یعنی بر خودظاهر می شود و به واسطه خود به خود علم می یابد، تجلی احدی ذاتی نامیده می شود.

مرتبه اولی

از آنجا که اولین رتبه یا مرتبه پس از مقام ذات، تعین اول است، این دو واژه نیز بر این مقام اطلاق شده است. جامی به اصطلاح دوم این چنین اشاره می کند:

لا مغایره بین هذا الاعتبارین و لا بین اعتبار و اعتبار فی أول رتبه الذات.

(جامی نقد النصوص، ص 35)

منظور از رتبه، همان موطن و درجه تجلی است. فناری هم به اصطلاح فوق این گونه اشاره کند: ثبوت الإعتبارات الغیر المتناهیه لها مع اندراجها فی أول مراتب الذات ...

(فناری ، مصباح الانس، انتشارات مولی، ص 318)

ناگفته نماند که برخی از موارد کاربرد مرتبه اول (فناری ، مصباح الانس، انتشارات مولی ص 255) برای تعین اول، نخست حالت توصیفی داشته و در طول زمان، به اصطلاح و اسم خاص تبدیل شده است.

نسبت علمی

دلیل این تعبیر، همان گونه که پیش تر بیان شد، آن است که در این مقام، یک نسبت یا اضافه اشراقی علمی رخ می دهد که در مقابل اضافه اشراقی وجودی در تعینات خلقی است.

 لما استلزمت الهویه المطلقه، الظهور المذکور المسمی بالتجلی الأول المعبر عنه بالنسبه العلمیه ...

(صائن الدین ترکه، تمهید القواعد، ص 277)

هویت مطلقه

از آنجا که تعین اول، گسترده ترین تعینات و نسبت به تعینات پایین تر، مطلق است (گرچه نسبت به ذات ، مقید است)، از آن به هویت مطلقه تعبیر می کنند. عارف در این مقام، هیچ تعینی جز تعین احدی نمی بیند. پیش تر گفته شد که یکی از نام های مقام ذات نیز هویت مطلقه است، پس این اصطلاح، مشترک لفظی است:

 لما کان التعین الاول الجامع بین الواحدیه و الأحدیه المعبر عنه بالوحده الذاتیه تاره و بالهویه المطلقه اخری ... .

(صائن الدین ترکه، تمهید القواعد ، ص 288)

(از آنجا که تعین اول جامع واحدیت و أحدیت است که از آن، گاه به وحدت ذاتی و گاه به هویت مطلقه تعبیر می شود....)

یکی از اسامی مقام ذات نیز هویت مطلقه است. بنابراین این لفظ از اصطلاحات مشترک میان این دو مقام بوده و از الفاظ مشترک می‌باشد.

قابل اول

پیش‌تر ذیل اصطلاح تجلی اول گفته شد که برای اشاره به جنبه فاعلی مقام تعین اول از واژه تجلی استفاده می‌شود و برای اشاره به جنبه قابلی آن، از واژه تعین بهره می‌برند و اساساً نه‌تنها در تعین اول بلکه در تعینات دیگر هم مسئله این ‌گونه است که واژه جلوه و تجلی در جانب فاعلیت و واژه تعین در جانب قابلیت قرار دارد. با این حساب جنبة تعینی در تعین اول که به بعد قابلی اشاره دارد، اولین قابل تجلیات خداوند سبحان می‌باشد و می‌توان به آن قابل اول گفت.

از آنجا که مقام ذات، ورای ظهور و بطون است و مقام تعین اول، نخستین موطنی است که در آن قابلیت ظهور و بطون مطرح می شود، آن را مقام قابل اول نیز خوانده اند:

فالتجلی الاول حضره أحدیه الجمع و الوجود و تعینه التعین الاول و القابل الاول

 (فناری، مصباح الانس ، انتشارات مولی، ص 202)

پس تجلی اول همان حضرت أحدیت جمع و وجود است و تعین آن، تعین نخست او و قابل اول است.

غیب اول

در میان حضرات و تعینات، نهایی‌ترین مراحل غیبی، همین تعین اول است، لذا آن را غیب اول و غیب مغیب و یا چنانچه پیش‌تر نیز گفته شد غیب مطلق می‌گویند.

جامی در توضیح این نام می نویسد:

مرتبه اولی و آن غیب مغیب است و نام کرده شده است به غیب اول و تعین اول

(جامی ، نقد النصوص، ص 30-31)

نکته پایانی

در پایان باید گفت عارفان از تعبیرها و نام های دیگری نیز در اشاره به تعین اول بهره برده اند که ذکر آنها خارج از مجال این بلاگ است. خواننده با مطالعه متون دست اول عرفان اسلامی، به تدریج با این گونه اصطلاح ها ، همچون محل نفوذ اقتدار، حد فاصل، اصل کل تعین و .... آشنا خواهد شد.

منابع :

  • یزدان پناه سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 396 و 407
  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، صص 387 تا 392