کمال ذاتی، آن است که حق تعالی درموطن ذات خود، پیش از آنکه غیر- همچون شئون و تجلیات – مطرح باشد، فی نفسه داراست. از چنین کمالاتی در فلسفه اسلامی بحث می شود که آن را عین ذات حق می دانند و می گویند صفات واجب، عین ذات واجب هستند. حق تعالی، چه در مقام ذات و چه در مقام تعین اول، خود برای اینکه همه صفات را به نحو ذاتی برای خود داشته باشد کافی است.
گفته شد که در مقام ذات همه اسما و صفات (شئون ذاتی) به نحو اندماجی وجود دارند و در تعین اول نیز، جز اسم أحدیت، دیگر اسما (اسمای ذاتی)، مندک و مندمج اند. همچنین اشاره شد که تفاوت میان اسمای ذاتی با شئون ذاتی، آن است که اندماج اسمای ذاتی در تعین نخست به نحو اندماج علمی ، و شئون ذاتی در مقام ذات به نحو اندماج وجودی است؛ به بیان دیگر، صفات حق تعالی در مقام ذات، عین ذات موجود و در مقام تعین اول، عین ذات معلوم هستند.
این شئون ذاتی ، همان کمالات ذاتی حق هستند. کمالات ذاتی بیانگر غنای ذاتی حق است و از این رو، به آن مقام که دارای این کمالات است، مقام غنای ذاتی نیز گفته می شود. این غنای ذاتی، در مقام ذات به نحو غنای وجودی یعنی کمالات ذاتی موجود و در مقام تعین اول، به نحو غنای علمی یعنی کمالات ذاتی معلوم باید تفسیر شود.
در نتیجه کمال ذاتی عبارت از همان شئونات ذاتیهای است که از باب اشتمال وحدت حقیقی ذات بر واحدیت اندراجی، در مقام ذات مندک و مندمج هستند، بنابراین همه حقایق و کمالات و اسماء و صفاتی که عین ذات هستند، کمالات ذات حقتعالی میباشند. کمال ذاتی حقتعالی از طرف دیگر حاکی از غنای ذاتی و پُری و صمدیت آن نیز میباشد که مقام ذات حاوی همه حقایق مادون و انباشته از بینهایت کمالات و اسماء و صفات ـ البته همه به نحو اندکاکی و اندماجی ـ میباشد.
در تعین اول نیز همه این کمالات ذاتی، به همان صورت اندماجی و اندکاکی اما به نحو علمی وجود دارند، لذا گرچه گفته میشود کمال ذاتی هم در مقام ذات هست و هم در تعین اول اما در واقع کمال ذاتی فقط در مقام ذات هست و در تعین اول کمال ذاتی علمی و به تعبیر روشنتر شعور و علم به کمال ذاتی تحقق دارد. در هر صورت کمال ذاتی در مقام ذات و تعین اول مطرح است.
منابع :
- یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 396 و 407
- امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 387 تا 392