عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

پرسش اساسی درباره تعین ثانی، این است که به هر صورت، دراین مقام معلومات از حق و از یکدیگرممتازند؛ هر چند امتیازشان نسبی باشد. آیا در این حالت ، علم به این کثرات معلوم، به ورود نوعی تکثر درعلم حق در آن مقام نمی انجامد؟

به عیارت دیگر تعیّن ثانی همانا علم ذات به ذات از حیث تفاصیل اسما و حقایق است، یعنی خداوند متعال در مرحله تعین ثانی به همه کثراتِ بی‌نهایت مندمج در خود به نحو تفصیلی و ممتاز از یکدیگر علم می‌یابد، پرسشی که ممکن است در ذهن خطور کند آن است که آیا حق تعالی در این موطن، یک علم دارد و یا چندین علم، آیا وحدت علم حق محفوظ است و یا به کثرت متبدل می‌شود و به چندین علم تکثر می‌یابد؟

در پاسخ باید گفت تکثری که در اینجا رخ می دهد، تنها به حسب متعلق علم (معلوم) است ونه به لحاظ علم. این نکته که معلوم کثرت دارد و در عین حال حقیقت علم حقیقی وحدانی است، برای تصویر درست تعین ثانی نقش محوری دارد. آوردن مثالی دراین موضوع مفید خواهد بود. ما گاهی با یک نگاه به اشیای متعدد پیرامونمان ، علم می یابیم؛ به بیان دیگر، با یک علم چندین امر، معلوم ما قرار می گیرند.  در اینجا، وحدت علم باقی است، اما معلوم متعدد است. برای مثال، هنگام مطالعه، در یک نگاه چندین واژه دیده می شود، دراین جا ، نگاه و علم یکی است ، امامتعلق آن متکثر است. عرفا نیز تاکید دارند که گاهی در ضمن شهودی واحد و آنی، مطالب بسیاری برای آنها کشف می شود. در تعین ثانی نیز حقیقت علم یکی بیش نیست؛ درحالی که معلوم ها متکثرند و از یکدیگر امتیاز نسبی دارند.

به بیان دیگر آنچه در تعین ثانی تکثر دارد و متعدد است، معلومات و متعلقات علم الهی است و خود علم، واحد بوده و یکپارچگی آن محفوظ است. مثلاً در علم بصری، چگونه در یک نگاه می‌توان به اشیای زیادی علم پیدا کرد و با آنکه علم بصری واحدی در میان است ولی مبصرات متعددی مطرح می‌باشد، در علم ذات به ذات از حیث تفاصیل نیز، متعلق علم الهی متکثر است و علم حق همانند ذات او وحدانی می‌باشد، یعنی خداوند در بستر و عرصه یک علم، اشیای متکثری را درمی‌یابد. فناری در مصباح الأنس پیرامون وحدت علم در عین کثرت معلومات در مرحله تعین ثانی به نقل از رساله هادیه قونوی می‌نویسد:

عقّل الکثره الإعتباریّه فی العرصه العلمیّه... لا یقدح فی وحده العلم فإنها تعلقاتٌ متعیّنه من العلم فیه وهی من حیث تعقّل الحق مستهلکه الکثره فی وحدته وشأنها حالتئذٍ شأنه فالکثره من حیث امتیازها بحقائقها.

(فناری، مصباح الانس، انتشارات مولی ص 254-255)

تصور کثرت اعتباری در تعین ثانی به لحاظ امتیاز آن از ذات، به وحدت علم (حضرت حق) آسیبی نمی رساند؛ زیرا همگی این کثرات، متعلق های تعین یافته علم حق هستند؛ هر چند کثرتشان به لحاظ ارتباط با حق، در وحدت حق مستهلک می شوند و در این حالت، شأن حق خواهد بود.

فالعلم باعتبار ذات الحق احدى مثله، و کثرته بالنسبه الى المتعلّقات. و هو اول لازم لذات الحق من حیث امتیازه النسبی‏.

(فناری، مصباح الانس، انتشارات مولی ، ص293)

علم به اعتبار ذات حق تعالی همانند ذات او، احدی است . پس کثرتش به لحاظ متعلق های علم است.

(الامتیاز النسبی) ای من حیث ...

(قونوی، رساله النصوص، نص1، ص 8)

امتیاز نسبی، یعنی امتیاز از جهت نسبت به متعلق هاست؛ زیرا علم به اعتبار ذات حق، همانند خود ذات احدی است و کثرتش در نسبت او با متعلق ها ظهور می یابد وا ین علم نخستین لازمه ذات حق از جهت امتیاز نسبی آن است.

منابع :

  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، صص 310 و 311
  • یزدان پناه سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 435 تا 437