عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

معرفى اجمالى

« علم القلوب» اثرى است منسوب به محمد بن على بن عطیه حارثى مشهور به ابوطالب مکى( متوفى 386 ق) با موضوع اخلاقیات صوفیه که به زبان عربى و در سده چهارم هجرى نوشته شده است.

این اثر به تصحیح عبدالقادر احمد عطا در مکتبة القاهره به سال 1384 ق چاپ و منتشر شده است. دکتر نصرالله پورجوادى معتقد است که این کتاب به غلط به ابوطالب مکى صاحب کتاب قوت القلوب نسبت داده شده است. وى مى‌‏افزاید: با وجود این‏که بعضى از دوستان مصحح قبل از چاپ اثر به او تذکر داده‌‏اند که این اثر از ابوطالب مکى نیست ولى او به این تذکر اعتنا نکرده و همچنان نام ابوطالب مکى را در صفحه عنوان کتاب آورده است( پورجوادى، نصرالله، 1377، ص 35).

آنچه باعث اهمیت کتاب مى‌‏شود، آن است که نویسنده در نقل اقوال بزرگان زهاد و صوفیه و تشریح و توسعه آن‏ها، اهتمام ویژه‏اى مصروف داشته و آن‏ها را با دقت خاصى، در ذیل عناوین مطرح شده در کتاب، مرتب نموده است( علم القلوب، مقدمه محقق، ص 5).



ساختار

کتاب با مقدمه محقق، آغاز و مطالب در پانزده باب، تقسیم و در آن‏ها موضوعاتى چون حکمت، علم، توحید، معرفت، وصف عارف، اخلاص، نیّت، جوع، صفت مؤمن و محبّت مطرح شده است( پورجوادى، نصرالله، 1377، ص 35).

نویسنده در خلال مطالب، به دنبال بحث از عمل قلب و نقش آن در تصحیح اعمال و جوارح و همچنین، عمل قلبى محض از جمله، توحید، تفرید، حکمت و علم( که ارتباطى به جوارح ندارد)، مى‏باشد. وى براى قسمت دوم، اهمیت ویژه‏اى قائل شده است، به گونه‌‏اى که بیش از نیمى از کتاب، به مباحث مربوط به نیت و اخلاص، اختصاص یافته است و به همین دلیل، این اثر، از اهم مراجع و منابع این ابواب، محسوب مى‌‏گردد.

در این کتاب، مانند کتاب‏‌هاى قدیم صوفیه، از جمله« قوت القلوب» ابوطالب مکّى و« تهذیب اسرار» خرگوشى و رساله قشیرى، اقوال و حکایات صوفیه در باب هر یک از این موضوعات نقل شده است. بخشى از این اقوال و حکایات و به‌‏طور کلى مطالبى که مؤلف در این اثر نقل کرده است، از کتاب« قوت القلوب» ابوطالب مکّى گرفته شده است. مؤلف خود بارها از ابوطالب نام برده و وقتى خواسته است مطلبى از او نقل کند در ابتدا با ذکر« قال ابوطالب» یا« قال ابوطالب المکّى» مشخص کرده است که او مطلب خود را از کتاب قوت القلوب مکّى اخذ کرده و گاهى نیز از خود کتاب قوت القلوب به عنوان مأخذ خود یاد کرده است؛ مثلاً در یک جا مى‏‌گوید:« قال ابوطالب محمد بن عطیه المکى فى کتابه المترجم بقوت القلوب». گاهى نیز بدون این‏که از ابوطالب مکّى نام ببرد، مطالبى از کتاب قوت القلوب نقل مى‏‌کند. در واقع مى‌‏توان گفت که مهمترین منبع و مأخذ مؤلف، کتاب قوت القلوب ابوطالب مکّى است( علم القلوب، مقدمه محقق، ص 5).


گزارش محتوا

برخى معتقدند این‏که این اثر به ابوطالب مکى نسبت داده شده، از آن روست که در سراسر آن، نقل اقوال مکى و استشهاد به سخنان او، بیش از گفته‏هاى سایر بزرگان صوفیه است؛ لیکن از جهات دیگر، قبول این انتساب، بسیار دشوار به نظر مى‏رسد، زیرا اولاً در هیچ یک از منابع قدیم در ذکر احوال و آثار مکى، از این کتاب نامى دیده نمى‏شود؛ ثانیا در مقایسه آن با مطالب« قوت القلوب»، اختلافات اساسى میان آن دو موجود است:

1. در« علم القلوب» به هیچ یک از آراء خاص سالمیه اشاره‏اى نیست و ذکرى از ابوعبدالله و ابوالحسن بن سالم در آن نیامده است؛

2. ابوطالب در« قوت القلوب» از سهل بن عبدالله تسترى با تکریم و به عنوان« عالمنا» یاد مى‌‏کند، در حالى که در« علم القلوب»، تنها به صورت« سهل بن عبدالله» یا« سهل» به نام او اشاره مى‌‏رود؛

3. در« قوت القلوب» هیچ‏گونه ذکرى از حسین بن منصور حلاج دیده نمى‌شود، در حالى که در« علم القلوب»، چندین بار به اقوال و آراء او استشهاد شده است.

علاوه بر این‏ها، در این کتاب در چند مورد، از« قوت القلوب» به گونه‌‏اى سخن رفته است که از آن آشکارا برمى‌‏آید که مؤلف شخص دیگرى است؛ ولى به هر حال، شکى نیست که این کتاب، از تألیفات صوفیانه سده چهارم قمرى است، زیرا نام هیچ یک از بزرگان سده‏‌هاى بعد، در آن دیده نمى‌‏شود( دایرة المعارف، ج 5، ص 631).

احمد عطا در ابتداى مقدمه‌‏اش بر کتاب، روش نویسنده در تدوین مطالب و مزایاى کتاب را بیان کرده و در ادامه، ضمن ارائه امورى که به عقیده خود، دلیل بر صحت انتساب کتاب به ابوطالب مکى است، به گوشه‌‏هایى از شخصیت و زندگى وى، اشاره کرده است.( علم القلوب، مقدمه محقق، ص 3 تا 12)

نویسنده در باب اول کتاب، ضمن بیان ماهیت حکمت و اشاره به قدر و منزلت آن در آیات و روایات، مستحقین بذل حکمت، معرفى شده‏اند.( علم القلوب، ص 15)

نویسنده در ابتداى این باب، به تفسیر آیه شریفه‏«یؤتى الحکمة من یشاء و من یؤت الحکمة فقد اوتی خیرا کثرا»[بقره: 269] پرداخته و در ادامه، اقوالى از بزرگان درباره حکمت نقل کرده است، افرادى همچون: ابویزید بسطامى، جعفر خلدى، ربیع ابن سلیمان، ابراهیم تمیمى، ابوبکر نقاش، خلیل بن احمد، ابراهیم بن رستم.

در باب دوم، ضمن بیان فرق میان حکمت و علم، فرق میان حکیم و علیم نیز تبیین شده است.

نویسنده در بیان فرق میان، این دو، سخنان زیادى از بزرگان به تعابیر مختلف نقل کرده است از جمله: از یحیى بن معاذ:« علم به واسطه تعلیم به دست مى‌‏آید و حکمت، به واسطه حفظ حریم استاد»، شبلى:« علم نقره، حکمت طلا و معرفت، جواهر است»( همان، ص 48)، سهل بن عبدالله:« مردم از لحاظ فضیلت، به سه دسته تقسیم مى‌‏شوند: پرهیزکار بدون علم و حکمت، عالم تقى غیر حکیم و حکیم عالم متقى، که دسته سوم، با فضیل‏ترین ایشان مى‌‏باشد»( همان، ص 49)، سهل بن عبدالله:« انسان‏ها همگى مرده‏اند، مگر علما، علما همگى مستند، مگر عاملین، عاملین همه در خوابند، مگر خائفین، خائفین همه منقطع هستند، مگر محبین و ایشان، شهدا زنده‏‌اند».

باب سوم، به تفسیر و بررسى معنى سخن پیامبر( صلی الله علیه و آله ) مبنى بر واجب بودن طلب علم، بر همه مسلمانان، اختصاص یافته است.

نویسنده در باب چهارم، به دنبال تفهیم و بحث از معناى توحید و تفرید، به نقل قول عرفا و مریدان ایشان، در این مسأله پرداخته است.

وصف عرفایى که به صفاى باطن و یقین معروف بوده‏اند؛ بحث و بررسى صفت اخلاص و طبقات مخلصین؛ حکم نیت در اعمال و شناخت ریزه‏کارى‏ها و آفات آن؛ تخلیه و تصریف عقاید و اعمال نادرست و تحصیل نیت درست؛ اختلاف نیت در مساجد؛ نیت نشستن در مسجد؛ نیت در دیدار دوستان؛ نیت در روزه‌‏دارى؛ نیت در تأدیب اولاد و وصف مؤمن از جمله مباحثى است که در ابواب بعدى کتاب مطرح گردیده است.

در پایان مى‏توان چنین گفت که کتاب، داراى مزایا و ویژگى‏ها قابل توجهى است که در برخى از آن‏ها، با دیگر تألیفاتى که در همین موضوع نوشته شده، همسان بوده و در برخى دیگر نیز، منحصر به فرد است و شاید بتوان این ویژگى‌‏ها را در مؤلفه‏‌هاى زیر، خلاصه نمود:

1- مطرح کردن مباحث و موضوعات جامع و مفیدى که هریک مى‌‏تواند خود موضوعى براى یک کتاب مستقل باشد.

2- نویسنده در نقل اقوال کبار صوفیه و زهاد ایشان، چنان دقت و ظرافتى به خرج داده که به خوبى مى‌‏توان از خلال این نقل قول‏ها، به شخصیت و آراء ایشان پى‌برد؛ بزرگانى همچون: شبلى، یحیى بن معاذ الرازق، حسین بن منصور حلاج، ابوسلیمان دارانى، ابوالعباس زرزنى، ابراهیم بن ادهم، ذوالنون مصرى و ابوسعید نیشابورى.

3- اشاره به این مطلب در جاى‏جاى کتاب که خیرى در حفظ قواعد شرعى و معرفت احکام عبادات وجود ندارد، مگر آن‏که با عمل خالص و دورى از زخارف مادى و دنیوى، همراه گردد.

4- افتتاح آفاقى جدید در فهم آیات و تفسیر اسرار آن و مقارنت آیات کونیه با آیات آفاقى و انفسى.( علم القلوب، مقدمه محقق، ص 6)


وضعیت کتاب

فهرست مطالب، در انتهاى کتاب آمده است.

در پاورقى‌‏ها، علاوه بر توضیح پیرامون برخى از واژگان سخت و نامأنوس، به تصحیح لغات پرداخته شده است.


منابع :

  • ویکی نور
  • مقدمه و متن کتاب.
  • بجنوردى، سید کاظم و همکاران( 1377)، دائرة المعارف بزرگ اسلامى( چاپ دوم)، تهران: مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 5، ص 630، فتح الله مجتبایى.
  • پورجوادى، نصرالله،« بازمانده‏هاى کتاب الاشارة و العبارة ابوسعد خرگوشى در کتاب علم القلوب»، مجله معارف، آذر- اسفند 1377، شماره 45، صص 34 تا 41.