عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

معرفى اجمالى‏

«کیمیاى سعادت»، اثر ابو حامد، امام محمد غزّالى طوسى، به زبان فارسى، در موضوعات اخلاقى است.

مصنف، آن را پس از گوشه‌‏گیرى و انزوا، در آخرین سال‏‌هاى قرن پنجم هجرى به تحریر درآورده است. این کتاب که براى جمهور مردم نوشته شده، خلاصه‏‌اى است از کتاب« احیاء علوم الدین» که غزالى آن را به زبان عربى، براى اهل تحقیق تحریر نموده است.



ساختار

کتاب، داراى نثرى بسیار شیوا و پخته و ساده و گیرا و پرمغز است و بر یک مقدمه و چهار رکن استوار مى‌‏باشد.

تعداد فصل‏ها و اصل‏‌هاى آن چنین است:

18 فصل، در شناخت نفس خویش؛

15 فصل، در معرفت آخرت؛

10 فصل، در شناخت حق؛

5 فصل، در معرفت دنیا؛

10 اصل، در باره عبادات؛

10 اصل، در معاملات؛

10 اصل، در مهلکات؛

10 اصل، در منجیات.



گزارش محتوا

مقدّمه‏

غزالى، در مقدمه‏ى کتاب، در باره‏ى چهار عنوان بحث مى‏کند که عبارتند از:

1. خودشناسى: در ذیل این عنوان، از کالبد ظاهر و معنى باطن؛ شناخت حقیقت دل؛ حقیقت دل؛ دل، شهریار تن؛ لشکر دل؛ فرمان‏روایى دل؛ ریشه‌هاى خوب و بد در آدمى و... سخن به میان آمده است.

2. خداشناسى: در ذیل این عنوان، از معرفت نفس، به‏ عنوان کلید معرفت حق؛ تنزیه و تقدیس حق؛ معرفت پادشاهى راندن حق و... بحث شده است.

3. دنیاشناسى: در این بخش، از سبب بودن آدمى در دنیا؛ حقیقت و آفت و غرض دنیا؛ اصل دنیا( طعام، لباس و مسکن) و... بحث شده است.

4. آخرت‌‏شناسى: این بخش، مشتمل است بر بحث از بهشت و دوزخ کالبدى و روحانى؛ حقیقت مرگ؛ نگاه‏دارى اعتدال روح؛ معنى حشر و نشر و بعث و اعاده؛ مشاهده‌‏ى بهشت و دوزخ در این دنیا؛ معنى عذاب قبر؛ حقیقت و درجات عذاب قبر و...

رکن اوّل، در عبادات‏

این رکن، بر ده اصلِ اعتقاد درست، طلب علم، طهارت، نماز، زکات، روزه، حجّ، قرآن، ذکر و تسبیح و اوراد استوار است.

پاکى( طهارت)، بر چهار طبقه است:

1. پاکى سرِّ دل از هر چه جز حق تعالى است؛

2. پاکى ظاهر دل از اخلاق پلید؛

3. پاکى جوارح و اندام‏هاى تن از معاصى؛

4. پاک داشتن تن و جامه از پلیدى‏ها.

ذکر بر چهار درجه است:

1. ذکر زبانى تنها؛

2. ذکر قلبى نااستوار؛

3. ذکر قلبى استوار؛

4. ذکر قلبى به‌‏گونه‌‏اى که مذکور( حق تعالى)، بر دل حاکم باشد، نه ذکر.

رکن دوم، در معاملات‏

در این رکن، مباحثى از قبیل آداب طعام خوردن، آداب نکاح، آداب کسب و تجارت، شناختن حلال و حرام و شبهت و... مطرح شده است.

یکى از مباحث مهم این رکن، بحث سماع و وجد است. سماع بر سه قسم است:

1. آنکه به غفلت شنود و بر طریق بازى( این حرام نیست)؛

2. آنکه در دل صفتى مذموم بود، چنان‏که کسى را در دل دوستى زنى بود که سماع کند در حضور وى تا لذت زیادت شود( این حرام است)؛

3. آنکه در دل صفتى محمود باشد که سماع، آن را قوّت دهد( این، خود، داراى اقسام متعددى است که برخى حرام و بعضى جایز است).

رکن سوّم، در مهلکات‏

در این رکن، مباحثى از قبیل ریاضت نفس و طهارت آن از خوى بد، برخى از عقبات راه دین( شهوت شکم و فرج)، خشم و حقد و حسد، علاج دوستى دنیا، علاج دوستى جاه و حشمت و... مطرح شده است.

رکن سوّم، در منجیات‏

این رکن، بر ده اصل استوار است که عبارتند از: توبه، صبر و شکر، خوف و رجا، فقر و زهد، صدق و اخلاص، محاسبه و مراقبه، تفکّر و ندامت، توکّل و توحید، محبّت و شوق، مرگ و احوال آخرت.


ویژگى‌‏هاى کتاب

1. این کتاب، علاوه بر اهمیت خاص علمى و اخلاقى، از جهات ادبى، به ویژه انسجام و سلاست جملات و عبارات و شیوایى و فصاحت الفاظ و کلمات و زیبایى و ظرافت ترکیبات و اصطلاحات از شاه‏کارهاى نثر کهن فارسى و از گنجینه‏‌هاى قیمتى دُرهاى لفظ درى است. استاد همایى، در« غزالى‌‏نامه»، در باب شیوه‏ى نگارش غزالى چنین آورده است:« نثر فارسى غزالى بسیار شیوا و پخته و ساده و گیرا و پرمغز است و کلمه‌‏اى جامع‏تر از این در باره‌‏ى شیوه نویسندگى این بزرگ استاد نداریم که غزالى درست فارسى یا فارسىِ درست می‌‏نوشت، نه ترجمه عربى یا دساتیر فارسى یا ملمع فارسى و عربى».

ملک الشعراى بهار، در باره‌ى سبک فارسى وى به نکته جالب و تازه‏‌اى اشارت نموده است، بدین قرار:« امام غزالى، از جمله کسانى است که در نثر فارسى انقلاب انداخته است و به سبب قدرت زیادى که در فکر و قوّه عقلیه داشته است، از آوردن کلمات و لغات و اصطلاحات تازه پروا نکرده و بنیاد نثر قدیم را دگرگون ساخته است.»

2. غزالى، در این کتاب، در پى نظام‌‏آفرینى و برقرار کردن رابطه‌‏ى حلقه‏‌هاى استدلال با یک‏دیگر است و در عین حال از تمثیل و حکایت هم بهره مى‌‏گیرد. وى، همواره تناسب مباحث را از لحاظ کمى و هم‏چنین از لحاظ تقدّم و تأخر، رعایت مى‌‏کند؛ مقدّمه و موخّره در هر باب، سنجیده و نظام یافته است.

3. کیمیاى معرفتى که غزالى پیش مى‌‏نهد، بیشترین تکیه معرفت را بر شناخت آدمى قرار مى‌‏دهد. پیداست که چنین پیشنهادى با طراز عارفان بیشتر همسویى دارد تا فیلسوفان و متکلّمان.



منابع :

  • ویکی نور