عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

 مجموعة رسائل الإمام الغزالی، حاوى مجموعه نوشته‌هاى امام محمد غزالى، در موضوعات گوناگون معرفتى، اعتقادى، اخلاقى(عرفان عملى و نظرى) و به زبان عربى است.



ساختار

این مجموعه، شامل 26 رساله است با عناوین:

1 - «الحکمة فى مخلوقات الله عز و جل»

2 - «معراج السالکین»

3 - «روضة الطالبین و عمدة السالکین»

4 - «قواعد العقائد فى التوحید»

5 - «خلاصة التصانیف فى التصوف»

6 - «القسطاس المستقیم»

7 - «منهاج العارفین»

8 - «الرسالة اللدنیة»

9 - «فصل التفرقة»

10 - «أیها الولد»

11 - «مشکاة الأنوار»

12 - «رسالة الطیر، ذکر العنقاء»

13 - «الرسالة الوعظیة»

14 - «إلجام العوام عن علم الکلام»

15 - «المضنون به على غیر أهله»

16 - «الأجوبة الغزالیة فى المسائل الأخرویة المضنون الصغیر»

17 - «بدایة الهدایة»

18 - «الأدب فی الدین»

19 - «کیمیاء السعادة»

20 - «القواعد العشر»

21 - «الکشف و التبیین فی غرور الخلق اجمعین»

22 - «سر العالمین و کشف ما فی الدارین»

23 - «الدرة الفاخرة فی کشف علوم الآخرة»

24 - «کتاب المنقذ من الضلال»

25 - «کتاب حجت‌الاسلام الامام الغزالى المواعظ فى الاحادیث القدسیة»

26 - «قانون التأویل»

هر یک از نوشته‌هاى مزبور، قالب‌بندى خاصى دارد که توضیح خواهیم داد.


گزارش محتوا

1 - الحکمة فى مخلوقات الله عز و جل: غزالى، در این رساله، در ضمن 15 باب، راجع به حکمت خلقت برخى از موجودات، مطالبى را با استفاده از آیات قرآنى بیان مى‌کند.

او، طریق معرفت خداوند را تفکر در عجایب مخلوقات و فهم حکمت در انواع ابداعات او دانسته و این را سبب رسوخ یقین در قلب و جان انسان مى‌شمارد.

وى، این رساله را با بحث از تفکر در آفرینش آسمان و این جهان آغاز مى‌کند، آن‌گاه از حکمت آفرینش موجوداتى مثل خورشید، ماه و ستارگان، زمین، دریا، آب، هوا، آتش، انسان، پرندگان، بهائم، زنبور عسل و مورچه و عنکبوت و کرم ابریشم و پشه و امثال آن، ماهى و گیاهان به‌طور جداگانه سخن مى‌گوید و آن را با بیان عظمت خداوند و آنچه باعث بیدارى و دانایى دل‌ها مى‌گردد به پایان مى‌رساند.


2 - معراج السالکین: غزالى، در ضمن یک فاتحه و 7 معراج از مطالب متنوعى همچون فاسد شدن زمانه و کثرت آراء و فاسد شدن اعتقادات و راه اصلاح آنها و آنچه سالکان و طالبان حق را یاور است و آگاهى یافتن بر بیراهه‌ها و طوایف هفت‌گانه مسلمین و بیان معانى الفاظ و اصطلاحات مورد نیاز و تمییز بین عالم غیب و شهادت و قواى نفس و علت تحرک بدن به سبب آنها و جوهر بودن نفس و باقى بودن آن و بیان اعتقادات حکماء در مورد قدیم بودن افلاک و عقول و بررسى ادله آنها و معناى این عبارت که خدا، نور آسمان‌ها و زمین است و نبوت و نبى و بررسى کلى آنچه پیامبر(صلی الله علیه و آله)، به‌عنوان وحى الهى عرضه کرده است و معناى مرگ و اقسام سعادت سخن گفته است.


3 - روضة الطالبین و عمدة السالکین: امام غزالى، این رساله را در قالب یک مقدمه، 43 باب و چندین فصل براى استفاده طالبان و سالکان راه حق به نگارش درآورده است و از موضوعات متنوعى، همچون علت انقطاع خلق از حق، ارکان دین(معرفت ذات خدا، معرفت صفات خدا، معرفت افعال خدا، سمعیات با محوریت اصولى مانند حشر و نشر، عذاب قبر، سؤال منکر و نکیر، میزان... و احکام امامت)، ادب(تأدیب ظاهر و باطن)، معناى سلوک و تصوف(تهذیب اعمال و اخلاق و معارف، نفس را در عبودیت افکندن و دل را به ربوبیت درآویختن)، معناى وصول و وصال(زیبایى حق براى بنده آشکار شدن و بنده غرق تماشاى آن گردیدن، در دنیا با چشم دل و در آخرت با چشم سر دیدن)، معناى توحید و معرفت و بصیرت و مکاشفه و مشاهده و معاینه و حیات و یقین و الهام و فراست، معناى نفس و روح و قلب و عقل، معناى محبت، معناى انس با خدا، معناى حیاء و مراقبت و احسان و رعایت و حرمت و ادب، معناى قرب، شرافت علم و وجوب طلب آن و مقدار واجب از آن، معانى اسماء حسنى، اعتقاد و تمسک به عقیده صحیح، صفات خدا، حقیقت اخلاص و ریا و حکم و تأثیر آن دو، نقد سخن کسانى که انجام گناه کبیره را براى انبیاء جایز مى‌دانند، شناخت خواطر و اقسام آن و محاربه با شیطان و تدبیر در دفع شر او، آفات زبان، شکم و حفظ آن، شناختن حیله‌ها و نیرنگ‌هاى شیطان، حقوق واجب الهى، حقیقت خوش خلقى و بد خلقى، فکر و مقدمات و لواحق آن، معناى توبه و انابه و اخبات، صبر و ریاضت و تهذیب، خوف و حزن و قبض و اشفاق و خشوع و ورع، رجاء و رغبت و بسط، فقر و لواحق آن(تبتل و فناء و تجرید)، زهد و ایثار و فتوت، محاسبه و لواحق آن(اعتصام و استقامت)، شکر و لواحق آن(سرور و حکمت)، توکل و لواحق آن(تفویض و تسلیم و ثقه و رضا)، نیت و قصد و عزم و اراده، صدق و انفصال و اتصال و تحقیق و تفرید، رضا، غیبت، فتوت، مکارم اخلاق، قناعت، سائل، شفقت بر خلق خدا، آسیب گناهان و صفت نماز اهل قرب بحث کرده است.


4 - قواعد العقائد فى التوحید: نویسنده، در این رساله کوتاه که فاقد هرگونه باب‌بندى و فصل‌بندى است، در قالب حمد و ستایش الهى، از همه اصولى که یک مسلمان موحد مى‌بایست به آنها معتقد و پاى‌بند باشد سخن گفته است؛ اصولى همچون صفات ثبوتیه و سلبیه خداوند، رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و تصدیق به آنچه وى از ناحیه خداوند آورده است، احوال پس از مرگ، فضیلت صحابه و...


5 - خلاصة التصانیف فى التصوّف: این رساله، رساله‌اى فارسى بوده که به عربى ترجمه شده است. امام غزالى، این رساله را در جواب نامه یکى از شاگردانش که عمرى را در راه تحصیل علوم مختلف گذرانده و از هر فنى، بهره‌اى وافر برده، ولى در تشخیص علم نافع از غیر نافع درمانده و در نامه‌اى، از استاد، خواسته که او را یارى نماید و نصیحت و دعاى خیر بفرماید، نوشته است. این رساله را فردى به نام محمدامین، به عربى ترجمه کرده است.

غزالى، در این رساله، مى‌فرماید: «تمام نصایح اولین و آخرین، در کلمات سید المرسلین جمع شده است و...»، آن‌گاه احادیثى ارزش‌مند را از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل مى‌کند و با کمک گرفتن از آنها و در پرتو آیات قرآنى به نصیحت و ارشاد مى‌پردازد.


6 - القسطاس المستقیم: نویسنده، در این رساله، در ضمن یک مقدمه و نه قول، به بررسى میزان‌هاى سنجش حقیقت معرفت، مى‌پردازد. وى، میزان بودن رأى و قیاس را مردود مى‌داند و بحثى زیبا در مورد حکمت و موعظه حسنه و جدال احسن و جایگاه استعمال هر یک، مطرح مى‌کند و سپس به شرح قسطاس مستقیم که تنها وسیله سنجش حقیقت و تشخیص آن از باطل است و همان موازین پنج‌گانه قرآن مى‌باشد، همت مى‌نهد.


7 - منهاج العارفین: نویسنده، این رساله را که داراى یک خطبه و 27 باب است، با بحث از خوف و رجاء و حب و بیان ریشه و دلیل هر کدام و ذکر تمثیلى براى آنها آغاز کرده و با بحثى در مورد تفکر به پایان رسانده است. موضوعات دیگرى که در این رساله، مطرح شده عبارت است از: احکام، رعایت و مفتاح آن، نیت، شکر، ذکر، لباس، قیام، سواک، تبرز، طهارت، خروج، دخول در مسجد، افتتاح نمازها، قرائت، رکوع، سجود، تشهد، سلام، دعاء، صوم، زکات، حج، سلامت، عزلت، عبادت و تفکر


8 - الرسالة اللدنیة: این رساله که داراى یک خطبه و 7 فصل است، در مورد علم غیبى لدنى است و علت تألیف آن را خود مؤلّف، پاسخ به درخواست یکى از دوستانش در این مورد(که به قول آن دوست، برخى از علماء منکر آن هستند)، دانسته است.

ابوحامد، علت انکار را عدم آشنایى به اصناف علوم و طریقه تحصیلشان مى‌شمارد و مبادرت به بیان حقایق باارزشى در مورد شرافت علم و عالم با بهره‌گیرى از آیات قرآن، شرح نفس و روح انسانى، اصناف و اقسام علم(همچون تقسیم علم، به شرعى و عقلى و تقسیم علم شرعى، به علم اصول و علم فروع و...)، علم صوفیه، راه‌هاى تحصیل علوم(تعلیم انسانى و تعلیم ربانى)، مراتب نفوس در تحصیل علوم و حقیقت علم لدنى و اسباب حصول آن، مى‌کند. 


9 -  فصل التفرقة: غزالى، در خطبه این رساله، نخست، یکى از دوستان و برادران مهربان و دل‌سوز خویش را که از گفتار طایفه حسودانى که به پاره‌اى از کتاب‌هاى غزالى ایراد مى‌گیرند و مى‌پندارند عدول از مذهب اشعرى کفر و ضلالت است، نصیحت مى‌کند و دل‌دارى مى‌دهد و آن‌گاه در ضمن 13 فصل، از حقیقت کفر و ایمان، کفر و حد آن، حد تکذیب و تصدیق و حقیقت آن دو، امثله‌اى براى مراتب پنج‌گانه وجود(ذاتى، حسى، خیالى، عقلى و شبهى)، مصدقین، قانون تأویل، تأویل به کمک ظن و گمان غالب، وصیت و قانونى در باب تکفیر و... سخن مى‌گوید. 


10 - ایها الولد: مطالب این رساله، همان مطالب رساله «خلاصة التصانیف فى التصوف» است که شرحش گذشت. در واقع رساله «ایها الولد»، ترجمه دیگرى از همان نامه‌اى است که غزالى به زبان فارسى، در پاسخ به نامه شخصى که از وى درخواست نصیحت و دعاى خیر کرده، مرقوم داشته است و توسط شخصى که خود را معرفى نکرده و اشاره‌اى به فارسى بودن اصل رساله ننموده، به عربى برگردانده شده است. 


11 - مشکاة الانوار: این رساله غزالى را مى‌شود تفسیرى بر آیه نور به حساب آورد که وى آن را در پاسخ به سؤال یکى از دوستانش در مورد اسرار انوار الهى و معناى تشبیه نور الهى به مشکاة و زجاجة و... به رشته تحریر درآورده است و با بیانى مختصر، در ضمن 3 فصل، از اینکه نور حق حقیقى، تنها خداى تعالى است و اسم نور براى غیر او مجازى محض مى‌باشد و شرح مثال مشکاة و مصباح و زجاجة و شجرة و زیت و نار که در آیه نور ذکر شده است و فلسفه هر کدام و ارزش و جایگاه تمثیل و معناى این فرمایش پیامبر(صلی الله علیه و آله): «ان للّه سبعین حجابا من نور و ظلمة لو کشفها لأحرقت سبحات وجهه کل من ادرکه بصره» سخن گفته است. 


12 - رسالة الطیر: غزالى، در این رساله، داستان عرفانى - تمثیلى پرندگانى را که گرد هم جمع آمدند و از لزوم وجود پادشاهى در میان خویش سخن گفتند و جز عنقاء(سیمرغ) را شایسته این کار ندانستند و در طلب او سفرى دور و دراز و جان‌فرسا را آغاز کردند و سرزمین‌هاى پهناور و سرد و گرم و... را پشت سر گذاردند و تعداد زیادى از آنها در میان راه تلف شدند و تنها شمار اندکى به قلعه سیمرغ رسیدند و در آغاز با بى‌اعتنایى سیمرغ و بى‌نیازى وى به آنان روبه‌رو شدند و وقتى ناتوانى خود را دریافتند به درگاه وى پذیرفته شدند و در پناه کرم وى جاى گرفتند، ذکر کرده است و سپس در ضمن دو فصل به نتیجه‌گیرى و نصایحى ارزنده پرداخته است.


13 - الرسالة الوعظیة: این رساله را غزالى در پاسخ به دوستى که از وى تقاضاى وعظ کرده نوشته است. ابوحامد، از اینکه شایستگى براى وعظ کردن ندارد، چرا که وعظ، زکاتى است که نصاب آن، اتعاظ مى‌باشد و کسى که فاقد نصاب است، چگونه زکات دهد و کسى که بى‌نور است، چگونه نورافشانى کند، سخن مى‌گوید و در ضمن این سخنان، مطالبى ارزش‌مند و اندرزهایى گران‌قدر را بیان مى‌فرماید؛ مثل اینکه: «خدا به عیسى بن مریم وحى کرد که اول نفس خود را وعظ کن؛ اگر پذیرفت، دیگران را نیز وعظ بنما وگرنه، از من حیا کن»، «پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: من در میان شما دو واعظ ناطق و صامت باقى مى‌گذارم؛ واعظ ناطق، قرآن است و واعظ صامت، مرگ» و ... 


14 - إلجام العوام عن علم الکلام: این رساله، در پاسخ به شخصى نوشته شده است که درباره اخبارى که در نظر جماعت حشویه موهم تشبیه است و آنان را به این گمان افکنده که خدا داراى صورت، دست، پا و... است و معتقد شده‌اند که اعتقاد سلف(صحابه و تابعین) نیز همین‌گونه بوده، پرسش نموده است.

غزالى، در ضمن 3 باب و 5 فصل، به بیان اعتقاد سلف درباره اخبار مزبور، برهان بر حقانیت مذهب سلف، وجه به کار رفتن الفاظ موهمه با وجود بى‌نیازى از آنها و... پرداخته است.


15 - المضنون به على غیر اهله: این رساله که امام محمد غزالى براى برادر خود، احمد غزالى نوشته است، مشتمل بر مطالب ارزنده اعتقادى است. غزالى، در آغاز به برادر خود توصیه مى‌کند که از بیان این مطالب نزد نااهل خوددارى کند که قدر و قیمت آن‌ها را ندانسته و آن‌ها را ضایع مى‌نماید. نام رساله، برگرفته از همین نکته مورد توصیه است.

ابوحامد غزالى، کتاب را بر چهار رکن «علم ربوبیت»، «شناخت فرشتگان»، «معجزات و احوال انبیاء» و «احوال پس از مرگ» نهاده و در ضمن فصولى چند از رزق، رؤیا، فرق بین واحد و احد و معناى صمد، شفاعت، عذاب قبر، بازگشت نفس به بدن، حساب، صراط و... بحث کرده است.


16 - الاجوبة الغزالیة فى المسائل الاخرویة: این رساله، داراى پنج فصل است و حاوى پاسخ‌هاى غزالى به پرسش‌هایى پیرامون معناى آیه شریفه «فاذا سویته و نفخت فیه من روحى»(ص 72)، مبنى بر اینکه تسویه چیست؟ نفخ چیست؟ روح چیست؟ تعلق روح به بدن چگونه است؟ معناى این قول پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) که مى‌فرماید: «إن الله تعالى خلق آدم على صورته» چیست؟ این فرمایش وى که: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» به چه معناست؟ و...

غزالى، تسویه را نوعى فعل و عمل‌کرد در محلى که قابلیت پذیرش روح را دارد، مى‌داند که این محل، در حق حضرت آدم(ع)، طین است و در حق اولاد وى، نطفه مى‌باشد و عمل‌کرد مزبور، به سبب تصفیه و تعدیل مزاج صورت مى‌گیرد. وى، نفخ را چیزى مى‌داند که نور روح را در فتیله نطفه شعله‌ور مى‌گرداند و...


18 - بدایة الهدایة: این رساله اخلاقى و سرشار از مواعظ سودمند را امام محمد غزالى، براى طلاب علوم دینى نوشته است تا در آداب و طاعات با عمل به مفاد آن سعادتمند گردند.

در آغاز، غزالى، طالبان علم را به دو بخش تقسیم مى‌کند که آیا دنبال علم براى مباهات و دنیاطلبى هستید که واى به حالتان، زیرا نفس خود را هلاک کرده و آخرت خویش را به دنیا فروخته‌اید، اما اگر براى هدایت، دنبال علم هستید، بال‌هاى ملائکه زیر پایتان پهن است و ماهیان دریا برایتان استغفار مى‌کنند.

وى، سپس رساله را به سه قسم تقسیم مى‌کند:

قسم اول، طاعات: در این قسم، از آداب بیدار شدن از خواب، آداب دخول در خلاء، آداب وضوء، آداب غسل، آداب تیمم و... بحث شده است.

قسم دوم، اجتناب از معاصى: غزالى، در این قسم، استفاده از اعضاى خدادادى را در راه معصیت، بزرگ‌ترین کفران نعمت شمرده و به بیان گناهان جوارحى و جوانحى مى‌پردازد.

قسم سوم، آداب مصاحبت: در این قسم، راجع به آداب معاشرت، مباحث ارزش‌مندى مطرح شده است.


18 - الأدب فى‌الدین: غزالى، در این رساله، راجع به ادب هر چیزى به‌طور مختصر و مفید مطالبى را عرضه مى‌نماید. نخست، در مورد ادب مى‌فرماید: «کامل‌ترین و والاترین اخلاق و نیکوترین و باارزش‌ترین افعال، ادب در دین مى‌باشد»...

بعد شروع مى‌کند به بیان عده‌اى از آداب که از ادب در مقابل خداوند متعال شروع کرده و در ادامه، از آداب عالم، آداب متعلم، آداب مقرى، آداب قارى، آداب معلم کودکان، آداب محدث و... سخن مى‌گوید. 


19 - کیمیاء السعادة: این رساله، از وزین‌ترین و پرمغزترین نوشته‌هاى امام محمد غزالى است که شهرت جهانى دارد. غزالى، در آغاز، تنها جایگاه کیمیاى سعادت را خزائن الهى مى‌داند و طلب آن را جز از طریق انبیاء، خطا مى‌خواند؛ آرى آنهایند که نسخه کیمیا را به مردم یاد مى‌دهند و مى‌آموزند که چگونه آدمى جان خود را از رذایل بپیراید و به فضایل بیاراید.

وى، سپس، در ضمن فصولى چند، از معرفت نفس سخن مى‌گوید و آن را مفتاح معرفت الله مى‌داند و در این‌باره، آیات و روایاتى را ذکر مى‌کند و از قلب و روح و نسبت اعضاى ظاهرى با قلب بحث مى‌کند و از جنود و لشکریان قلب و شگفتى‌هاى آن و اینکه لذت و سعادت آدمى‌زاد در گرو شناخت خداست و... سخن به میان مى‌آورد. 


20 - القواعد العشرامام محمد غزالى در این رساله، بعد از ایراد خطبه‌اى زیبا و نسبتا مفصل، به بیان ده قاعده که خوابیدگان را بیدار و نشستگان را پایدار مى‌گرداند، مى‌پردازد. عناوین این ده قاعده، عبارت است از:

1 - نیت صادق

2 - خالصانه براى خدا کار کردن

3 - موافقت با حق

4 - عمل با اتباع از شارع و به دور از بدعت

5 - همت بلند(و تصمیم قاطع به دور از امروز و فردا کردن)

6 - عجز و خاک‌سارى

7 - بیم و امید

8 - دوام ورد در حق خدا و بندگان خدا

9 - مداومت بر مراقبت

10 - علم به آنچه ظاهرا و باطنا باید به آن اشتغال داشت.

11 - الکشف و التبیین فى غرور الخلق اجمعین: غزالى، در این رساله، در صدد بیان این مطلب است که هر صنفى از اصناف مردم، چگونه و با چه چیزى دچار فریب شیطان مى‌شوند و مغرور داشته‌هاى خود مى‌گردند. وى، نخست، مخلوقات الهى را به حیوان و غیر حیوان و حیوان را به مکلف و غیر مکلف و مکلف را به مؤمن و کافر و مؤمن را به طائع و عاصى و هر کدام از این دو را به عالم و جاهل تقسیم مى‌کند، سپس مى‌گوید: غرور(فریفته شدن و مغرور گردیدن)، لازمه همه مکلفین است، مگر کسانى که خداوند مصونشان بدارد.

      در ادامه، چهار گروه از مغرورین(عالمان، عابدان، ثروت‌مندان و صوفیان) را با اقسام هر یک ذکر مى‌کند و چگونگى فریفته شدن هر کدام را توضیح مى‌دهد.


21 - سرّ العالمین و کشف ما فى الدارین: این کتاب را غزالى، در جواب درخواست عده‌اى از ملوک نوشته است که البته خود، ارزش فراوانى براى آن قائل است و حفظ و حراست آن را لازم شمرده است.

غزالى، سى مقاله(البته وعده سى مقاله را در مقدمه مى‌دهد، ولى در متن، تنها بیست و پنج مقاله را با دو فصل پس از آن، ذکر مى‌کند)  را در این کتاب طرح‌ریزى کرده که هر کدام، داراى جایگاه ویژه‌اى است. وى، در مقاله نخستین ملک و پادشاهى را عظیم و عقیم و مورد مناقشه بین صالح و طالح مى‌داند و بلندهمتى را اصلى‌ترین و مهم‌ترین ابزار براى تحصیل آن مى‌خواند و سخنى را از معاویه راجع به خلافت نقل مى‌کند که گفته: «من اهلیت خلافت نداشتم، اما همّت کردم و بدان رسیدم. 

در آخرین مقاله، درباره علم و عمل سخن مى‌گوید. وى، خواص از خلق الله را به سه دسته عالم و عارف و ناسک تقسیم مى‌کند و عالم را کسى مى‌داند که به علوم ظاهرى آگاهى یافته و در نتیجه عمل به آنها، خداوند، علومى باطنى را به وى عطا کرده است و...

در مقالات دیگر، از طریقه نشستن و خوابیدن و خورد و خوراک حاکم، آنچه شایسته و آنچه بایسته است حاکم انجام دهد، ترتیب خلافت و مملکت و بیان نظریات مختلف در این باره، ترتیب والیان، ترتیب حاشیه دولت، آرایش سپاه و انتخاب سپاهیان به هنگام اراده جنگ، آداب سفر حاکم و... سخن مى‌گوید.


22 - الدرّة الفاخرة فى کشف علوم الآخرة: غزالى، در این رساله، در ضمن یک خطبه و ده فصل، راجع به مرگ و اقسام آن(اعم از دنیوى، ملکوتى و جبروتى) نسبت به جمیع مخلوقات عالم هستى، اشاره‌اى به عالم ذر و نوع عمل ناریان و نوریان، نزدیک شدن مرگ دنیوى و نزول چهار فرشته بر انسان، سکرات موت و کیفیت قبض روح فاجران و نیکوکاران، احوال قبر و نحوه محشور شدن انسان‌ها و... مبسوطا با استفاده از آیات و روایات سخن گفته است


23 - کتاب المنقذ من الضّلال: غزالى، این رساله را در ظاهر، در پاسخ به درخواست شخصى که از وى تقاضاى بیان غایت واسرار علوم و بیان غائله مذاهب نموده بود، نوشته است، ولى در واقع، وى، به شرح هجرت شگفت‌انگیز و دشوار و پرسود خویش از آرامگاه راکد و ساکت تقلید و گذشتن از گذرگاه پرهیاهو و خطرناک شک و عقبه نفس‌گیر تردید و رسیدن به دژ استوار یقین و اطمینان، پرداخته است. وى، تمام طالبین را در چهار گروه، منحصر دانسته:

1 - متکلمین که ادعا دارند اهل رأى و نظرند

2 - باطنیه که مدعى‌اند اصحاب تعلیمند و از امام معصوم اقتباس مى‌کنند

3 - فلاسفه که مى‌پندارند اهل منطق و برهانند

4 - صوفیه که ادعا دارند اهل کشف و شهودندسپس به بررسى علوم این چهار گروه پرداخته و گروه چهارم را برتر دانسته و سیره آنها را بهترین سیره و راهشان را درست‌ترین راه و... خوانده است.

5 - غزالى، در ادامه، از حقیقت نبوت و احتیاج همگان به آن سخن گفته و در پایان، در مورد اینکه چرا بعد از اعراضى که به مدت ده سال از علم و دانش نموده، دوباره مبادرت به نشر آن کرده، شرح مى‌دهد.



24 - المواعظ فى الاحادیث القدسیة: در این رساله، امام محمد غزالى، سى و هشت حدیث قدسى را که در آنها مواعظ بسیار نغز و درربارى نهفته است، بدون هیچ توضیحى و فقط با شماره‌گذارى خودش بیان مى‌کند.


25 - قانون التأویل: این رساله، حاوى پاسخ غزالى به پرسش‌هاى مکررى است درباره روایاتى که در آنها مطالب مغلق مطرح شده است و فهمش براى هر کس به‌راحتى میسور نمى‌باشد.

غزالى، با وجود اکراهى که به گفته خود، از بیان این‌گونه مسائل دارد، به جهت پرسش‌هاى مکرر، قانون کلى تأویل این‌گونه روایات را بیان مى‌کند. وى، نخست، پنج طایفه را نام مى‌برد که هر کدام چه برخوردهایى با موارد این‌چنینى دارند، بعد سه وصیت خودش را در این باره، به شرح زیر بیان مى‌کند:

1 - طمع نداشتن در اطلاع یافتن بر همه این امور

2 - مورد تکذیب قرار ندادن برهان عقل

3 - خوددارى کردن از تعیین تأویل در صورت متعارض بودن احتمالات.

 

منابع :

  • ویکی نور