مشرب الارواح، به زبان عربى، یکى از آثار مهم عرفانى روزبهان بقلى، در موضوع عرفان عملى است.
ساختار
کتاب، شامل بیست باب است و هر باب آن، حاوى پنجاه فصل مىباشد که در مجموع، هزار مقام از مذاهب اولیاء و مسالک اصفیاء را تشکیل مىدهد.
گزارش محتوا
باب اول، در مقامات مجذوبین است. ابتدا، دربارهى مقام روح بحث مىشود که روح مظهر تجلیات صفاتى و ذاتى حضرت احدیت به شمار مىرود و در پایان، دربارهى مخالفت نفس صحبت مىکند.
باب دوم، در مقامات سالکین است. تهذیب نفس یکى از مهمترین مقامات سالکین است که در آن، اخلاق مذمومه به اخلاق محموده تبدیل مىشود تا نفس قابلیت تجلیات حضرت حق را داشته باشد.
باب سوم، در مقامات سابقین است. هر وقت خداى سبحان اراده کند که به عارف صادق حیات طیبه عنایت کند، او را از جمیع اغیار پاک مىکند و به مشاهدهى جمال خود نایل مىگرداند و این غایت نجات سالک الى الله است.
باب چهارم، در مقامات صدیقین است. اول طریق، ارادت است و اوسط آن، کرامت و آخر آن معرفت. ولایت، اتصاف به خلق خداى سبحان است.
باب پنجم، در مقامات محبین است. زمانى که سلطان محبت در قلب محب تجلى کرد، قلب وى مرآت حقایق ملکوتى مىشود و به جبروت الهى راه مىیابد. در این صورت، وى بین محو و صحو مىماند.
باب ششم، در مقامات مشتاقین است. مشتاقین، کسانى هستند که از جلال به جمال، از عظمت به بهاء و از قدم به بقاء فرار مىکنند، زیرا که نمىتوانند خدا را جز با خدا مشاهده کنند.
باب هفتم، در مقامات عاشقین است. یکى از بحثهاى مهم این باب، دربارهى اقسام عشق است. عشق، بر سه گونه است: عشق انسانى، عشق روحانى و عشق ربانى.
باب هشتم، در مقامات عارفین است. یکى از مقامات عارفین، مقام جمع الجمعى است. این مقام، چنین است که عارف در مشاهده بهگونهاى است که حق را با ذات و صفات مىبیند.
باب نهم، در مقامات شاهدین است. شاهد، به درجه شهود نمىرسد تا اینکه عین الجمع را مشاهده نماید و گاهى شاهد به مظهریت اسم الله مىرسد که در این صورت هر کس که بخواهد خداوند را نظاره کند، مىتواند به او نظاره کند، زیرا عارف شاهد، مرآت صفات ذات احدیت به شمار مىرود.
باب دهم، در مقامات مقربین است. به نظر روزبهان، رؤیت جهرى حق تعالى در دنیا ممکن است و اگر رؤیت او در این دنیا امکانپذیر نبود، هیچوقت پیامبر اکرم نمىفرمود: «رأیت ربى بعینى».
باب یازدهم، در مقامات موحدین است. یکى از مهمترین مقامات اهل توحید، اصطلام است؛ یعنى فناى عارف در دوام شهود حق.
باب دوازدهم، در مقامات واصلین است. یکى از اصطلاحات عجیب روزبهان در باب فناء، واژه فناء الفناء است که در بیشتر کتابهاى خود به آن اشاره مىکند؛ یعنى حق تعالى انسان را به مقام فناى از فناء مىرساند، سپس از فناى فناء هم فانیش مىکند؛ بهطورى که غیرى برایش باقى نمىگذارد.
باب سیزدهم، در مقامات نقباء است. زمانى که عارف، به جمیع اسماء و نعوت و صفات متصف و با انوار ذات متحد گردد، حق تعالى او را با اسم اعظم مىخواند، همانطورى که خودش را با اسم اعظم مىخواند و این، از کمال حب الهى نسبت به بندهاش حکایت مىکند.
باب چهاردهم، در مقامات اصفیاء است. مقام رؤیت حق، از مهمترین مقامات این باب به شمار مىرود، زیرا وقتى عارف، انوار صفات را در مرآت کون مشاهده مىکند و انوار ذات را در نفس خودش، در این صورت، حق باقى مىماند، نه غیر و آیهى شریفه«سنریهم آیاتنا فى الآفاق و فى انفسهم حتى یتبین لهم انه الحق»، دلالت بر این مطلب دارد.
باب پانزدهم، در مقامات اولیاء است. وقتى ولى در مقام توحید کامل و به مقام نکره واصل مىگردد، به اوائل احوال رجوع مىکند تا اینکه معرفت خودش را تصحیح کند، زیرا در مقام نکره همه عقاید مقامات و حالات از او زائل مىشود و در صرف توحید قرار مىگیرد.
همچنین وقتى روح ولى مستغرق در بحار آزال و آباد قرار مىگیرد، از تمامى احداث، منخلع مىشود و در بین قوس ازل و ابد قرار مىگیرد. لازم به ذکر است که سدرة المنتهى مقام ارواح اولیا و شجرهى افعال خاص آنهاست.
باب شانزدهم، در مقامات اهل اسرار از نجباء است. وقتى حق تعالى از عین صمدیت بر قلب سالک تجلى مىکند، در این صورت، وى، عارف صمدانى روحانى ربانى مىشود و در این مقام از هر گونه شهوت طعام و شراب مستغنى مىگردد. هر وقت عارف به مقام رؤیت ذات در کشف صفات مىرسد، در این صورت عین ذات بدون هیچ حجابى و التباسى بر وى مکشوف مىگردد و بر اساس مشاهده ذات، عارف و بر اساس مشاهدهى صفات عاشق محسوب مىشود.
باب هفدهم، در مقامات مصطفین است. مقام خاص از مقامات مصطفین، خروج از مقامات و حالات و اوصاف است، لذا مقام خاص، مقامى است که به نبوت نزدیکتر است و مقام خاص الخاص، استغراق در بحر انوار ذاتى است. همچنین وقتى سر ذات و صفات براى سر عارف منکشف مىشود، وى در مقام رؤیت حقیقت قرار مىگیرد. مخفى نماند که مقام حقیقة الحقیقة، بقاء بعد از فناء و فناء بعد از بقاست.
باب هجدهم، در مقامات خلفاست. یکى از مقامات خلفاء، همّ مفرد است؛ بدین معنا که وقتى عارف در محل تجرید قرار مىگیرد، در این صورت همّ او، همّ وحدانیت مىشود، نه غیر آن. او دیگر همّ حجاب و همّ حدثان در سر نمىپروراند، بلکه تمامى همّ او ربوبیت است؛ به همین جهت عرفا مىگویند: همّ مفرد، براى وحدانیین حاصل مىشود.
باب نوزدهم، در مقامات بدلاست. وقتى عارف در غیب الغیب، غایب و در بحار ازل و ابد فانى مىشود، در این صورت وى، مجنون عشق الهى شده و در حالت شکر به سر مىبرد، لذا قلم امر و نهى بر وى جارى نمىشود.
باب بیستم، در مقامات اقطاب و غیاث است. عارف وقتى کلام حق را از ذات احدیت سمع مىکند، در این صورت مىتواند میان انبیاء، اولیا و ملائکه قضاوت کرده و حکم نماید و قضیهى جنید و داورى وى میان خضر و الیاس نبى از این قبیل است. ناگفته نماند وقتى بندهاى به مقام غوثیت مىرسد، لسان او مفتاح خزائن اجابت مىشود.
وضعیت کتاب
کتاب، با تحقیق دکتر عاصم ابراهیم کیالى، توسط انتشارات دار الکتب العلمیة بیروت چاپ شده است.
منابع :
- ویکی نور