عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

فوائح الجمال و فواتح الجلال، نفیس‌ترین اثر عرفانى است که توسط احمد بن عمر بن محمد بن عبدالله خیوقى خوارزمى، مشهور به نجم‌الدین کبرى، به زبان عربى، به نگارش درآمده است.

 

وى، در سال 540ق، در شهر خیوق خوارزم چشم به جهان گشود و در سال 618ق، در فتنه‌ى مغول به شهادت رسید.

 


ساختار

گرچه، مؤلف، مباحث خود را تحت عناوینى کلى، همچون «تصدیر»، «مسئلة» و «فصل» بیان کرده، ولى محقق کتاب، عناوین جانبى متعدد و متنوعى را متناسب با هر مبحث برگزیده و در صدر آن قرار داده است.

 

گزارش محتوا

پاره‌اى از مطالب کتاب:

 

راه‌هاى مجاهده عبارتند از: تقلیل غذا، ترک اختیار و افناء آن در اختیار شیخ کامل.

 

طریقت جنید عبارت است از: دوام وضو، دوام صوم، دوام سکوت، دوام خلوت، دوام ذکر، دوام نفى خواطر، دوام ترک اعتراض نسبت به خداى سبحان.

 

آتش ذکر، صافى است و به سرعت انسان را به کمالات مى‌رساند، ولى آتش شیطان، کدر و ظلمانى است.

 

وجود، مرکب از ارکان چهارگانه‌ى خاک، آب، آتش و هوا مى‌باشد.

 

مشاهدات عروجیه، قابل تعبیر هستند.

 

قلب، لطیفه‌اى است که دائماً از حالتى به حالت دیگر تقلب پیدا مى‌کند و هم‌چنین چون قلب، قلب وجود و معانى است، لذا به این نام خوانده مى‌شود.

 

وجود، شىء واحدى نیست؛ بنابراین، هیچ وجودى نیست مگر اینکه بالاتر از آن وجودى دیگر اخص و احسن از آن هست تا آنجا که منتهى به وجود حق مى‌شود.

 

مراتب سه‌گانه نفس، عبارت است از: نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه.

 

مشاهده، بر دو نوع است: مشاهده‌ى ادنى و مشاهده‌ى اعلى.

 

نفس، شیطان و ملک، هیچ‌کدام، اشیائى بیرون از تو نیستند، بلکه تو خود، همه آنهایى، هم‌چنان‌که آسمان، زمین، کرسى، بهشت، دوزخ، موت و حیات، در اندرون تواند.

 

فناء بر دو گونه است: یکى، فناى در صفات حق که این فناى در فردانیت است و دیگرى، فناى در ذات او که این فناى در وحدانیت مى‌باشد.

 

نهایات محبت، بدایات عشق است و محبت، در قلب است و عشق، در روح.

 

حال، به منزله‌ى اسباب سفر است و مقام، به منزله منازلِ طریق است.

 

در عرفان، سه درجه وجود دارد: عرفان عامه، عرفان خاصه و عرفان خاصة الخاصة. در عرفان عامه، استدلال به آیات ظاهره است. در عرفان خاصه، استدلال به آیات ظاهره و باطنه و در عرفان خاصة الخاصة، استدلال به نصب کننده آیات بر آیات مى‌باشد.

 

صوفى، ابن الوقت است و هیچ‌گاه به گذشته و آینده نگاه نمى‌کند، چون تضییع کننده وقت است.

 

براى همت، بدایات و نهایات است؛ بدایات همت، عبارت است از: اراده، طلب، ربط، تصرف و کون.

 

سالک ذاکر، به مقامى مى‌رسد که به او گفته مى‌شود: ذکر مگو تا ببینى ذکر چگونه تو را یاد مى‌کند! او دیگر مذکور است، نه ذاکر و انسان، همواره مذکور حق است، ولى بر اثر تاریکى‌هاى فراوان و حجاب‌هاى ستبر، آن را نمى‌شنود و نمى‌یابد.

خمود و جمود، دو حالند متعاقب یک‌دیگرند.

 

سهل بن عبدالله تسترى، به مریدانش مى‌گوید: وقتى مصیبتى بر شما وارد مى‌شود، هیچ‌وقت آخ نگویید، زیرا آخ اسم شیطان است، بلکه آه بگویید، چون اسم الله است.

 

هویت، دوتاست: یکى، هویت او و دیگرى، هویت تو؛ وقتى تو هویت خویش را فانى کردى، هویت او باقى مى‌ماند.

 

وضعیت کتاب

کتاب، توسط یوسف زیدان، تصحیح و تحقیق شده است. وى، در آغاز کتاب، مقدمه‌اى مفصل مشتمل بر شرح زندگى مؤلف و شیوه کار و مؤلفات او و روش تحقیق خویش ذکر کرده است و در پایان کتاب، تحت عنوان «فهارس التحقیق»، فهرست‌هایى را از آیات، احادیث، اعلام، مفردات، قوافى، مواضع، مواضیع، مراجع تحقیق و مصادر دراسه و فهرست موضوعات گنجانده است و در پاورقى‌ها، به‌بیان اختلاف نسخ، تخریج آیات و احادیث نبوى، توضیح نکات دقیق متن و شرح مصطلحات صوفیه پرداخته است.


منابع :

  • ویکی نور