پندنامه، به زبان فارسى، منسوب به عطار و منظومهاى اخلاقى و از معروفترین مثنوىهاى وى است که هر چند خود او در دیگر نوشتههایش از آن یاد نکرده است، بىگمان آن را اثرى از عطار نیشابورى، نه دیگر عطارهاى روزگار وى، مىتوان شمرد. شاید این کتاب را چکیده همه اندرزهایى بتوان دانست که آنها را در دیگر آثار خود آورده است. او بسیار تلاش مىکند که به اوضاع اجتماعى روزدگار خویش و تاریخ یا حکایات نپردازد، بلکه پىآمد عمر درازش را گزینش مىکند و در آن مىآورد؛ چنانکه در کوتاهترین قطعات، به نیکوترین مطالب مىپردازد و آنها را در قالب اوامر و نواهى شریعت اسلام و طریقت عرفان مىریزد و به نسل پس از خود عرضه مىکند.
ساختار
پندنامه، با کمابیش 850 بیت، از دید درونمایه(مضمون) و قالب شعرى، همانندى فراوانى با «منطق الطیر» دارد، اما از دید فنون شعرى به برجستگى آن نیست و گاهى بازى با الفاظ و معناها در آن دیده مىشود:
گر چو کیخسرو بمانى پایدار آخرت باید شدن در بطن غار(صنعت تلمیح)
در سخا کوش اى برادر در سخا تا بیابى از پس شدت رخا (صنعت طباق / تضاد)
از دید قواعد سبکىو دستورى زبان فارسى، ویژگىهاى کاربردهاى پیشینیان بهطور کامل دراین اثر وجود دارد. واژه «مَر» براى تأکید همراه با مفعول صریح، مانند:
یا آوردن «کاف» تصغیر براى دلالت بر معناى تحقیر، مانند:
نمونههایى از این قواعدند. روش شیخ در این اثر همچون دیگر آثارش این است که نکتههاى مهم را در قالب تمثیل و تشبیه و مثَل بازگو مىکند تا در شنونده تأثیر بگذارد.
گزارش محتوا
پندنامه را گنجینهاى از آموزههاى اخلاقى باید به شمار آورد، زیرا اندرزهایى درباره آداب معاشرت(سلوک) در بر دارد. عطار، افزون بر نعت حضرت محمد(ص) و ستایش ائمه مجتهدین و مناجات با خداوند و آوردن عذر گناه در آغاز این منظومه، به بیان شر نفس و نکوهش آن مىپردازد و درباره «مذمت غیبت» و «فواید خاموشى» سخن مىراند. بر «عمل خالص» تأکید مىکند و از «سیرت ملوک» و «فساد پادشاهى» گزارش مىدهد و بر «حسن خلق» تأکید مىکند. دیگر بخشهاى این منظومه هر یک درباره چیزى از خصال نیکو یا رذایل نفس انسانى یا توضیح و مفهومشناسى آنها و راهنمایى درباره فراچنگ آوردن خصال نیکو و زدودن خصال بد است. مانند«در اوصاف نیکبختى»، «در مذمت دنیا و دنیا دوستى»، «در اوصاف تواضع درویشان»، «در صفت ریاضت»، «در مجاهدت نفس»، «در تعریف فقر»، «در مذمت مشورت با جاهلان»، «در وصف دانش» و...
جغرافیاى کتاب
الف) پیشینه
ابوالفضل مستوفى(اوایل سده ششم) نیز در «خردنامه» خود مىنویسد: «و نهاد مردم بر آن است که چون سخن حکمت به نظم و نثر بشنود، حالى جان او بیاساید و چون معنى آن به خاطر او پیوندد و کار بندد، نام خردمندى بر وى افتد»
پیش از عطار، کتابهایى به نام «پندنامه» به نظم یا نثر وجود داشت؛ چنانکه عنصر المعالى نویسنده «قابوسنامه»، کتاب خود را، «نصیحتنامه» نیز نامیده بود. پس از آنان، عطار نیشابورى با غزلهاى لطیف و مثنوىهاى آموزندهاش، شعر عرفانى را به پیش برد و از میان مثنوىهاى فراوان او، پند عطار یا پندنامه عطار، بهویژه در این زمینه ستودنى است.
ب) انتساب
درباره درستى انتساب «پندنامه» به عطار بسیار سخن گفتهاند:
استاد بدیع الزّمان فروزانفر در شرح احوال و نقد و تحلیل آثار عطّار، در صحّت انتساب «پندنامه» به عطار ساکت است؛ یعنى آن را نه رد مىکند و نه مىپذیرد؛
ابن یوسف شیرازى در فهرست کتب خطى مجلس شوراى اسلامى یا کلیّات عطّار(1126)، در ردیف پنجمین، نسبت «پندنامه» را به وى مىپذیرد و صفحه 275 تا 291 آن مجموعه را به او منسوب مىداند؛
استاد سعید نفیسى در جستوجو در احوال و آثار فرید الدّین عطار نیشابورى، با رد کردن انتساب برخى از منظومهها به عطار نیشابورى، مانند«بلبلنامه» و «بىسرنامه»، «ترجمة الاحادیث» یا «مواعظ» و «جوهر الذّات» و «حلاجنامه» یا «منصورنامه» و یا «هیلاجنامه» و «خیاطنامه» و... نامى از «پندنامه» نمىبرد و مىتوان گفت درستى انتساب این کتاب را به وى مىپذیرد؛
دکتر نورانى وصال در مقدمه «مصیبتنامه»، مهمترین کتابهاى عطار را چنین برمىشمرَد: «اسرارنامه»، «الهىنامه»، «پندنامه»، «خسرونامه»، «اشترنامه»، «مصیبتنامه»، «منطق الطیر»، «دیوان قصائد و غزلیات» و «تذکرة الاولیاء»؛
احمد گلچین معانى، در جلد هفتم فهرست کتب خطى آستان قدس رضوى، مىگوید: «پندنامه، منظومه اخلاقى است بر وزن مثنوى مولانا، اثر مشهور شیخ فرید الدّین عطار نیشابورى که در حدود 850 بیت است و بیش از هر کتاب عطار به طبع رسیده و به تازى و ترکى و هندى نیز ترجمه شده... امین احمد رازى در تذکره هفت اقلیم[آن را] ولدنامه ذکر کرده است، حاجى خلیفه در کشف الظنون [آن را] پسرنامه خوانده است و اختیار نام ولدنامه، یا پسرنامه از اینجاست که در این مثنوى ابیات زیادى خطاب به پسر وجود دارد و آنچه که معروف است پندنامه مىباشد»؛
دکتر تفضّلى در مجموعه فهرست کتب خطى مجلس شوراى اسلامى، پندنامه را از شیخ فریدالدین عطار نیشابورى مىداند.
بارى، دانشمند محترم جناب آقاى احمد گلچین معانى، در جلد هفتم فهرست کتب خطى آستان قدس رضوى، براى اثبات این نظر که منظومه پندنامه از سرودههاى شیخ فرید الدّین(محمد بن ابراهیم) عطار نیشابورى است، نه عطار تونى یا عطار همدانى(حسن بن احمد و معروف به ابوالعلاء) همروزگار شیخ و نه از آن هیچ عطار جعّال دیگر، چنین استدلال مىکند که شیخ، در «مظهر الاسرار» خود، از هفده منظومه خویش نام مىبرد:
بدان خود را که پند من شفیع است مصیبتنامهام این دم رفیع است
بدان خود را که این هفده کتب را نهادم بر طریق علم الاسما
افزون بر این، وى در منظومههاى مصیبتنامه، منطق الطیر، الهىنامه و... به توصیف پیامبران و اصحاب پیامبر(ص) مىپردازد و در این کتاب(پندنامه) نیز همین شیوه دیده مىشود. بزرگان و محققان و شارحان آثار رجال نامدار، مانند حاج شیخ آغابزرگ طهرانى در «الذّریعة» و قاضى نوراللّه شوشترى در «مجالس المؤمنین» و میرزا محمد على مدرس تبریزى در «ریحانة الادب» و... پندنامه را از شیخ عطّار دانستهاند و بىهیچ شکى، آن را به وى منسوب دانستهاند.
ج) نسخه شناسى
این اثر را به عربى، ترکى و هندى ترجمه کردهاند. ترجمه عربى آن را نصرى انصارى در 1255ق، به پایان برد و در 1289 در مصر به چاپ رساند. همچنین چهار ترجمه ترکى نیز از این کتاب در دست است که ترجمه امرى اورنوى(م 988ق) در پانزدهم محرم 969 به پایان رسید. پندنامه مانند گلستان سعدى، از گذشته در مدرسههاى ایران و دیگر کشورهاى همسایه آن تدریس مىشد و ازاینرو، نسخههاى فراوان چاپى و خطى از آن در کتابخانههاى ایران و جهان وجود دارد.
منابع :
- ویکی نور