معارف، به زبان فارسى، مجموعه مواعظ و کلمات سید برهانالدین محقق ترمدى (ترمذى)، همراه با دو تفسیر کوتاه از سورههاى محمد(صلی الله علیه و آله) و فتح(که مرحوم فروزانفر احتمال داده به قلم جناب ترمدى است)، از جمله آثار ارزشمند عرفانى است.
ساختار
کتاب، فاقد باببندى و فصلبندى است و نثر آن، ساده و روان و خالى از تکلف است و مطالب، بدون بسط و تفصیل، ولى جامع و قاطع بیان شده؛ به همین جهت، داراى آن شور و گرمى که در آثار برخى صوفیان، مشهود مىگردد، نیست.
گزارش محتوا
نقل مضمون پارهاى از مطالب کتاب:
انسان در حالت غضب نباید سخن بگوید، حتى اگر حق هم باشد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در قضیهى خدو انداختن خصم، بلافاصله شمشیر را مىاندازد و وقتى به حضرت ایشان عرض مىکنند یا امیرالمؤمنین؛ مگر این شمشیر حق نیست، پس چرا آن را انداختى؟ حضرت جواب مىدهد که راست مىگویید، این شمشیر حق است و فرمان خداست، ولى وقتى خصم بر روى من خدو انداخت، نفس، به حرکت درآمد و شمشیر حق با نفس و خشم من آلوده گشت، لذا شمشیر را انداختم.
علم، علم معرفت است. اگر انسان به هیچ علمى واقف نباشد، بلکه به خود معرفت داشته باشد، عالم و عارف است، اما اگر خود را نشناسد؛ ولى به تمام علوم، معرفت داشته باشد، جاهل خواهد بود.
در میان انواع ریاضات، روزه رکن اصلى است و از همه بااهمیتتر است و مراد از صوم، صوم اخص است که ترک ماسوىالله در آن نهفته است؛ ازاینرو، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مىفرماید: «الصلوة نور المؤمن و الصوم جنة من النار»
غم و شادى، صفت روزگار است؛ همانطورىکه شب و روز مىگذرد، غم و شادى نیز در گذر است، لذا انسان سالک نباید اسیر غم و شادى باشد، بلکه باید تسلیم به رضاى حق باشد.
یکى از آداب مهمى که باید مریدان آن را رعایت کنند، آن است که وقتى شیخ در مقام توجه و حضور نشسته است، نباید به وى سلام نمایند، چون او در وصال معشوق است و در آن وقت مرید نباید از پیش شیخ بیرون رود.
بر بنده واجب نیست که خود را نیست کرده و به عدم ببرد. او، خود را به اینجا نیاورده تا از اینجا ببرد، ولى بر وى واجب است که هر چیزى را که به حال وى مضراست، از بین ببرد.
روح انسانى، شریفترین موجودى است که خداوند متعال آن را آفریده است. انسان هر چقدر روح حیوانى و نفس سفلى را تضعیف کند، روح علوى و نورانى وى قوت مىگیرد، زیرا آدمى داراى دو نفس است: یکى نفس تاریک، مانند شب و دیگرى روشن، همچون آفتاب. انسان مىتواند با ریاضت و صیقل دادن، نفس تاریک را روشن سازد.
گریختن از هر چیزى آسان است، ولى گریختن از نفس، بهشدت دشوار. منبع آفات انسان، نفس وى است، پس چارهاى نیست جز اینکه آدمى نفس خود را بمیراند تا به حیات ابدى راه یابد؛ به همین جهت است که گفتهاند: «موتوا قبل ان تموتوا»
حاصل همه تتبعات در آیات و سور الهى آن است کهاى بنده من! از غیر من ببر، چون آنچه از غیر یابى، از من بدون منت خلق یابى و هر چیزى که از من مىیابى، از هیچکس، نمىیابى.
انس با خداوند، ساطع است و انس با ماسوى، سمِّ قاطع. آن کس که زنده به اوست، زنده است و آن کس که زندهى بدون حق است، گرچه هزار علم و عقل دارد، باز مرده است.
چون بنده به کمال رسد و به حضرت الوهیت بپیوندد و به مشاهدهى عزت رسد، فرشتگان، از آن مقام، قاصر باشند.
تن عارف از مجاهده، مانند زجاجه شده و نور ایمان از او ظاهر مىشود.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مىفرماید: «ان اکثر اهل الجنة البله»؛ فرق است میان کسى که از اصل، ابله باشد و میان کسى که با دیدن عقل بزرگ، عقل کوچک و حقیر خود را از دست مىدهد و ابله مىگردد؛ اینگونه ابلهى، ربانى است.
چون موش صورت و طبیعت و هوا در چاه دلت افتاد، هرگز نمىتوانى به حقایق معانى آب حیات پاک کننده برسى، چون«انما المشرکون نجس» و«لا یمسه الا المطهرون». تا آن موش را برنکشى و چاه وجودت را پاک نکنى، وجود تو و سخنان تو، داراى اثر و جان نخواهد بود، پس چاره آن است که ابتدا، خودت را تربیت کنى جهت تحصیل روح باقیه، زیرا اکنون آن روح در تو ناقص است، البته او خود کامل است، اما در تو کامل نشده است.
برهانالدین، عرفان و عشق را طریق وصول به کمال مىشناسد، ولى با این همه، براى عقل نیز ارزش فراوانى قائل است. وى در تفسیر آیهى شریفه«و اوحینا الى موسى ان الق عصاک فاذا هى تلقف ما یأفکون»، تصریح مىکند که انسان، قبل از رسیدن به مقام عشق هرگز نباید استدلالات عقلى را کنار بگذارد، زیرا به کمک استدلال مىتواند خطاى خود را جبران کند. مقلد چون از راه بیفتد، برنخیزد و مستدل چون بیفتد، عصاى استدلال بگیرد و بازبرخیزد، مگر آنکه عصا را سنان تیز نبوده باشد؛ اکنون سنان عصا را همواره تیز باید کردن و این عصاى استدلال را از دست نباید نهاد تا به بصیرت برسى، آنگاه خود از دستت بیفتد؛ «ان الق عصاک»
وضعیت کتاب
کتاب، توسط مرحوم استاد بدیعالزمان فروزانفر، تحقیق، تصحیح و حاشیهنگارى شده است. تعلیقات، به ذکر منابع روایات و حکایات و توضیح برخى از واژهها و ترکیبات اختصاص یافته و در پاورقىها، آدرس آیات و موارد اختلاف نسخ ذکر شده است.
فهرست مندرجات، در آغاز کتاب و موارد زیر، در پایان آن ذکر شده است:
- حواشى و تعلیقات؛
- فهرست آیات قرآن؛
- فهرست احادیث؛
- فهرست کلمات مشایخ و امثال عربى؛
- فهرست حکم و امثال فارسى؛
- فهرست اشعار فارسى و عربى؛
- فهرست مصطلحات و نوادر لغات و تعبیرات؛
- فهرست اسماء رجال و طوائف؛
- فهرست بلاد و اماکن؛
- فهرست اسامى کتب؛
- فهرست تکمله حواشى.
منابع :
- ویکی نور