عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عنقا مغرب فی ختم الأولیاء و شمس المغرب یکى از آثار گرانسنگ محى‌الدین بن عربى بشمار مى‌رود. 



ساختار

این کتاب در سیاق مرجانه و به ترتیب لؤلؤ تنظیم شده است.

مطالب مرجانه اوّل که در 11 لؤلؤ تشکیل شده، عبارتند از: 

1 - وقتى خداى متعال حقیقت محمدیّه را بر اساس حقیقت مثلیه‌ى خود خلق نمود، براى او نشأه کلیه را قرار داد، سپس به وى خطاب کرد: «انا الملک و انت الملک و انا المدبر و انت الفلک». 

2 - بیان انبجاس عیون ارواح از حقیقت محمدیه و ظهور ملاء اعلى.

3 - پیدایش عرش. 

4 - پیدایش نشأه کرسى. 

5 - پیدایش افلاک. 

6 - پیدایش عناصر اولیه. 

7 - ایجاد دخان در اثر تماس طبقه‌هاى زمین. 

8 - جریان رؤیت حق در عالم خلق. 

9 - التحام یواقیت و انتظام مواقیت. 

10 - اعتراض به سؤال مستشکل است که مى‌گوید: چگونه وجود ملک از وجود مملکت متأخر است، در حالى‌که آن در میدان هلاکت و عدم است؟ 

11 - رقائق از حقیقت محمدیّه تا جمیع حقائق امتداد دارد.

 

گزارش محتوا

مطالب مرجانه‌ى دوّم که شامل 10 لؤلؤ است، به قرار زیر مى‌باشد: 

1 - انسان وقتى از حقیقت مجرّده خود منسخ شده، براى او حظّى پیدا شده و به علوم کلى تقریرى احاطه پیدا مى‌کند. صاحب این مقام دیگر وجود و عدم، عابد و معبود، را مشاهده نمى‌کند و در این مقام غیر از علم مجرد و تحقیق قدیم و مجرد چیز دیگرى وجود ندارد. 

2 - در این مقام بعضى از خواطر اولیه که ملحق به ازل بودند، هیچ گونه اتّصافى به وجود و عدم پیدا نمى‌کنند. 

3 - وقتى انسان در ذاتش در برزخ برازخ به مقام مجد شامخ و عزّ بازخ رسید، در این صورت به مقام لیله قدر رسیده و مسائلى از قبیل: تمییز اشیاء، تفصیل بین اموات و احیاء، اطّلاع بر اهل بلا و نعم، مشاهده اصحاب یمین و شمال بر وى منکشف مى‌گردد. 

5 - در این مقام تمامى اشیاء به انسان نیازمند مى‌شوند؛ در حالى که وى به چیزى نیازمند نمى‌شود. 

6 - انسان وقتى در مقام مجاهده و عدم قرار است، عنصرش نارى است و زمانى که درونش به سبب کشف ایمان تلطیف شده و از تأثیر ارادات و سلطان هوا فانى مى‌شود، عنصر هوایى است و در مقام حق به اسماء بعد از اسرار و نزول از آسمان عنصرش مایى و زمانى که سکوت است. در حالى که متکلّم است و از علم تبرى کرد؛ در حالى که معلّم است، در این صورت عنصرش ترابى است. 

7 - وقتى انسان علم پیدا کرد که وجودش در قبال وجود وهّاب سراب است. پس بر اساس ارتقاء وجودى سراب، وى همان مثل مى‌شود.

8 - خداوند متعال وقتى قلب شخصى را وسعت مى‌دهد، براى او شهادت و غیب را مساوى قرار مى‌دهد، چون حق در همه‌ى این‌ها بر اساس رحمتش بر بنده سریان دارد و در این جا فرق بین نبى و ولى آشکار مى‌شود، چون نبى سریان دارد به سوى حق تعالى در حالى که حق تعالى بر ولى سارى است. 

9 - در این مقام عالم شهادت تمام عوالم و مجتمع اسرار و مطالع انوار مى‌شود. 

10 - وقتى عارف به مقام قطبیت مى‌رسد و بر اسرار و انوار اطلاع حاصل مى‌کند، در این صورت است که نور وى به اکوان تعلّق مى‌گیرد. ابن عربى در بخش بعدى کتاب امامت را به طور مطلق اثبات مى‌کند به طورى که هیچ گونه اختلافى در آن وجود نداشته باشد. سپس در قالب «النکتة الموخّرة» فصولى را ارائه مى‌دهد که هر کدام از آن‌ها در مسأله امامت نقش بسزایى را ایفاء مى‌کند. محى‌الدین ملاک تمامى انبیاء در تعیین ختم اولیاء را بیان کرده و در پایان رساله تحت عنوان «افصاح الکتاب» به احوال و مشخصات حضرت مهدى(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره کرده و به بیان آیات الهى درباره وى مى‌پردازد. وى همچنین لولویى را به آخر کتاب ملحق نموده و در آن به علائم ظهور مى‌پردازد که حائز اهمیت است.


منابع :

  • ویکی نور