عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

«الانسان الکامل»، به زبان فارسى، مجموعه رسائل عزیزالدین نسفى و دربردارنده‌ى مباحث دقیق و مهمى در عرفان و حکمت است.


 

ساختار

این مجموعه، شامل یک مقدمه، بیست و دو رساله، رسائل اضافى(یازده رساله) در بعضى از نسخ کتاب «منازل السائرین»، مقدمه اول نسخه 4899 کتاب‌خانه نور عثمانیه و خاتمه کتاب «منازل السائرین» است.

هر رساله، خود مشتمل بر چندین فصل است و در آن از یک یا چند موضوع به‌هم‌پیوسته سخن گفته مى‌شود.

 

گزارش محتوا

نگاهى اجمالى به مباحث این مجموعه:

 

مقدمه مصنف: نسفى، در مقدمه‌ى کتاب، انگیزه خود را از تألیف رسائل مورد بحث، اجابت درخواست جمعى از درویشان مبنى بر جمع چند رساله در علومى که دانستنشان براى سالکان ضرورى است، دانسته و سپس در ضمن 5 فصل، به بیان «شریعت، طریقت و حقیقت»، «انسان کامل»، «کامل آزاد»، «صحبت» و «سلوک» پرداخته است.

 

رساله اول در بیان معرفت انسان: این رساله داراى پانزده فصل است و پاره‌اى از مباحث مطرح شده در آن، از این قرار است:

«نطفه‌ى انسان، جوهر اول عالم صغیر است»، «نطفه‌ى انسان، چون چهار ماه بر او بگذرد، جسم و روح حاصل شده و خلقت اعضا و جوارح، تمام مى‌گردد»، «از عناصر و طبایع چهارگانه، موالید سه‌گانه معدن و نبات و حیوان پدید آمدند»، «محل روح نباتى، جگر است و جگر در پهلوى راست است»، «موضوع روح حیوانى، دل است و دل در پهلوى چپ است»، «حواس ظاهر، پنج است: سمع، بصر، شم، ذوق، لمس. حواس باطن نیز پنج است: حس مشترک، خیال، وهم، حافظه و متصرفه»، «قوه‌ى محرکه بر دو قسم است: باعثه و فاعله»، «روح انسانى، از عالم علوى است»، «روح انسانى، جوهر بسیط است و مکمل و محرک جسم است بالاختیار و العقل»، «اهل وحدت مى‌گویند: ترقى روح انسانى را حدى نیست»، «روح، یکى بیش نیست و جسم هم یکى بیش نیست، اما جسم و روح مراتب دارد و در هر مرتبه‌اى نامى دارد».

 

رساله‌ى دوم در بیان توحید: این رساله، داراى پنج فصل است و پاره‌اى از مطالب مطرح شده در آن، از این قرار است: «مردم در معرفت واجب‌الوجود سه قسمند: بعضى اهل تقلیدند و بعضى اهل استدلالند و بعضى اهل کشفند»، «اعتقاد اهل تقلید، به واسطه حس و سمع است و اعتقاد اهل استدلال، به واسطه برهان، ولى اهل کشف طایفه‌اى هستند که از تمامى حجاب‌ها گذشته‌اند و به مشاهده‌ى خدا رسیده‌اند و به لقاى او مشرف شده‌اند و به عین الیقین دانسته‌اند و دیده‌اند که هستى مخصوص خداوند است و بس. ازاین‌جهت این طایفه را اهل وحدت مى‌گویند که غیر خدا نمى‌بینند و نمى‌دانند، همه خدا مى‌بینند و همه خدا مى‌دانند».

 

رساله سوم در بیان آفرینش ارواح و اجسام: این رساله، داراى نه فصل است و پاره‌اى از مطالب آن، از این قرار است: «روح آدمى را که از جوهر ملائکه سماوى است، به این عالم سفلى به طلب کمال فرستاده‌اند و کمال، بى آلت حاصل نمى‌شود و آن آلت، قالب است»، «جسم، جوهرى کثیف و از عالم خلق است»، «ارواح هر یک داراى مقام معلوم است»، «در همه کارها، وسط، صراط مستقیم است و وسط، طریق عقل است»، «هر چیزى که در دنیا و آخرت است، در آدمى هم موجود است».

 

رساله چهارم در بیان مبدأ و معاد بر قانون اهل حکمت: این رساله، داراى پنج فصل است و پاره‌اى از مطالب آن چنین است: «وجود از دو حال خالى نباشد: یا او را اول باشد یا نباشد؛ اگر نباشد، آن واجب‌الوجود لذاته است و اگر باشد، آن ممکن الوجود لذاته است»، «بازگشت نفس انسانى بعد از مفارقت قالب، اگر کمال حاصل کرده است، به عقول و نفوس عالم علوى خواهد بود»، «هر که یک فن علم دارد، میدان فکر وى تنگ است و علما را که فنون علم دارند، دشمن مى‌دارد».

 

رساله پنجم در بیان سلوک: این رساله داراى ده فصل است و پاره‌اى از مطالب آن عبارت است‌از: «سلوک، عبارت از آن است که رونده، روى به مراتب خود مى‌آورد و مراتب خود را به‌تدریج، تمام ظاهر مى‌گرداند»، «سالکان، متفاوتند؛ بعضى، به اندک ریاضت، اثرها در خود مى‌یابند و بعضى، سال‌هاى بسیار ریاضت مى‌کشند و این اثرها را در خود نمى‌یابند»، «طریق معرفت آن است که در اول، تحصیل و تکرار باشد و درآخر، مجاهده و اذکار»، «شرایط سلوک، شش چیزاست: اول، ترک؛ دوم، صلح؛ سوم، عزلت؛ چهارم، صمت؛ پنجم، جوع و ششم، مهر».

 

رساله ششم آداب الخلوت: این رساله داراى چهار فصل است و پاره‌اى از مطالب آن چنین است: «اهل تصوف سه چیز را به غایت اعتبار مى‌کنند: اول، جذبه؛ دوم، سلوک و سوم، عروج»، «چله نگه‌داشتن داراى شروطى است از قبیل حضور شیخ، زمان و مکان، دائم الوضو بودن و...»، «عروج اولیا، یک نوع است و آن به روح است بدون جسم».

 

رساله هفتم در بیان عشق: این رساله داراى دو فصل است و در آن، از میل و ارادت و محبت و عشق و مراتب عشق مجازى سخن گفته شده است.

 

رساله هشتم در بیان آداب اهل تصوف: این رساله داراى هشت فصل است و در آن، به آداب اهل تصوف و فواید سفر و آداب خانقاه و ماجرا گفتن و سماع کردن و طعام خوردن و ریاضات و مجاهدات و صحبت پرداخته شده است.

 

رساله نهم در بیان بلوغ و حریت: این رساله داراى سه فصل است و در آن، از معنى بلوغ و حریت و بلوغ و حریت آدمى سخن به میان آمده است.

 

رساله دهم در بیان آنکه عالم صغیر نسخه و نمودار از عالم کبیر است: این رساله داراى پنج فصل است و در آن، از عالم کبیر و عالم صغیر، افعال خدا و افعال خلیفه خدا، ملائکه عالم صغیر، آدم و حوا و نمودار جنت و دوزخ بحث شده است.

 

رساله یازدهم در بیان عالم ملک و ملکوت و جبروت: این رساله داراى چهار فصل است و در آن، از معنى عالم و اقسام آن، ملک و ملکوت و جبروت به‌طور مفصل و عروج بحث شده است.

 

رساله دوازدهم در بیان عالم ملک و ملکوت و جبروت: این رساله داراى سه فصل است و در آن، از عالم جبروت و صفات ماهیت و وجود و عدم و عشق بحث شده است.

 

رساله سیزدهم در بیان عالم ملک و ملکوت و جبروت: این رساله داراى سه فصل است و در آن، از وحدت و شب قدر و روز قیامت سخن به میان آمده است.

 

رساله چهاردهم در بیان لوح و قلم و دوات: این رساله داراى پنج فصل است و پاره‌اى از مطالب آن چنین است: «ماهیات محسوسات و معقولات و مفردات و مرکبات و جواهر و اعراض، همگى، در عالم جبروت بودند، ولى پوشیده و مجمل و نیز از یک‌دیگر جدا نگشته بودند و ازاین‌جهت، عالم جبروت را دوات مى‌گویند»، «عقل اول، قلم خدا و فلک اول، عرش خداست»، «انسان کامل، زبده و خلاصه موجودات و جامع علوم و مجمع انوار است».

 

رساله پانزدهم در بیان لوح محفوظ و در بیان جبر و اختیار و در بیان حکم و قضا و قدر: این رساله داراى شش فصل است و بخشى از مطالب آن چنین است: «لوح محفوظ عام، آن است که هر چیزى که در این عالم بود و هست و خواهد بود، همگى در آن مکتوب است و لوح محفوظ خاص، آن است که بعضى از آنها در آن مکتوب است»، «افلاک و انجم، لوح محفوظ و کتاب خدایند».

 

رساله شانزدهم در بیان لوح محفوظ عالم صغیر: این رساله داراى پنج فصل است و در آن، از «مجبور بودن آدمى در بعضى از چیزها»، «تأثیر زمان‌هاى چهارگانه(زمان وضع نطفه در رحم، زمان شکل‌گیرى، زمان حیات یافتن و زمان خروج از رحم) در احوال فرزند»، «مختار بودن آدمى در افعال خویش» و «استعداد و سعى» بحث شده است.

 

رساله هفدهم در بیان احادیث اوایل: این رساله داراى شش فصل است و پاره‌اى از مطالب آن چنین است: «عقل، مظهر صفات و افعال خداست»، «عقل اول، به اضافات و اعتبار، داراى اسامى مختلفى است»، «کارکنان عالم علوى و سفلى، ملائکه هستند و علم و عمل ایشان چون معلوم است، لذا زیادت و دگرگون نمى‌شود».

 

رساله هجدهم در بیان وحى و الهام و خواب‌دیدن: این رساله داراى هشت فصل است و پاره‌اى از مطالب آن چنین است: «هر وقت آدمى درون خود را پاک کند و آیینه دل را صافى گرداند، به ملائکه سماوى نزدیک مى‌گردد»، «هر چیز که از دریاى عالم غیب روانه مى‌شود تا به ساحل وجود رسد، عکس آن بر دل انسان کامل پیدا مى‌شود و انسان کامل از آن با خبر مى‌گردد»، «سبب خواب‌دیدن، دو چیز است: یکى از حواس درونى و دیگرى از ملائکه سماوى است».

 

رساله نوزدهم در بیان سخن اهل وحدت: این رساله داراى پنج فصل است و بخشى از مطالب آن چنین است: «به نظر اهل وحدت، وجود، یکى بیش نیست و این یک وجود، ظاهرى دارد و باطنى و باطن وجود، خود یک نور است که جان عالم، مالامال آن نور است... صفات، در مرتبه ذات و اسامى، در مرتبه وجه و افعال، در مرتبه نفسند... افراد عالم، مظاهر صفات این نورند».

 

رساله بیستم سخن اهل وحدت در بیان عالم: این رساله داراى پنج فصل است و بخشى از مطالب آن چنین است: «عقل و علم، مخصوص آدمى است»، «چون عناصر و طبایع با یک‌دیگر بیامیزند، البته از آن میان چیزى متشابه الاجزاء پدید آید و آن را مزاج مى‌گویند و مزاج مستوى و معتدل، شایسته صورت انسانى است».

 

رساله بیست و یکم در بیان ذات و نفس و وجه و دربیان صفت و اسم و فعل: این رساله داراى نه فصل است.

 

رساله بیست و دوم در بیان بهشت و دوزخ: این رساله داراى شش فصل است و پاره‌اى از مطالب آن چنین است: «حقیقت بهشت، موافقت و حقیقت دوزخ، مخالفت است»، «درهاى دوزخ، هفت و درهاى بهشت، هشت است؛ از جهت آنکه مشاعر آدمى هشت است»، «دوزخ و بهشت مراتب دارند»، «هر بهشتى را دوزخى در مقابله است الا بهشت اول که دوزخى در مقابل ندارد و آدم و حوا در این بهشت اول بودند»، «در اول هر بهشتى درختى است و هر درختى نامى دارد و آن بهشت را به نام آن درخت مى‌خوانند».

 

رساله‌هاى اضافى در بعضى از نسخ کتاب «منازل السائرین:

 

1. رساله در بیان ولایت و نبوت و ملک و وحى و الهام و خواب راست: این رساله داراى نه فصل است و پاره‌اى از مطالب آن چنین است: «همه آدمیان به نبى احتیاج دارند»، «نبوت دو روى دارد: یک روى، به طرف خدا و یک روى، به طرف بندگان خدا»، «اولیاى خدا در عالم 356 نفرند و همه آنها دانا و مقرب و صاحب قدرت و مستجاب الدعوه‌اند»، «ملائکه، وجود نورانى‌اند و داراى صفات علوى و سفلى هستند».

 

2. رساله در بیان فقر و زهد و توکل و محبت خداى: این رساله داراى چهار فصل است و پاره‌اى از مطالب آن چنین است: «بى‌چیزى، نعمت عظیم و توان‌گرى، محنت عظیم است»، «زاهد مطلق آن است که یک‌باره ترک دنیا کند»، «ایمان هر کس قوى باشد، توکل وى درست خواهد بود»، «محبت خداى تعالى، نهایت مقامات است».

 

3. رساله در بیان مبدأ اول و در بیان عالم جبروت و عالم ملکوت و عالم ملک(تقریر مفصل رساله یازدهم): این رساله داراى ده فصل است.

 

4. رساله دوم در بیان مبدأ اول و در بیان عالم جبروت و عالم ملکوت و عالم ملک(تقریر مختلف رساله دوازدهم): این رساله داراى چهار فصل است.

 

5. رساله سوم در بیان مبدأ اول و در بیان عالم جبروت و عالم ملکوت و عالم ملک(تقریر مفصل رساله سیزدهم): این رساله داراى شش فصل است.

 

6. رساله در بیان لوح محفوظ و کتاب خداى و دوات و قلم(تقریر مختلف رساله چهاردهم): این رساله داراى چهار فصل است.

 

7. رساله در بیان احادیث اوایل(تقریر مختلف رساله هفدهم): این رساله داراى سه فصل است.

 

8. رساله در بیان سخن اهل تناسخ: این رساله داراى پنج فصل است و پاره‌اى از مطالب آن چنین است: «طریق تناسخ، طریقى قدیم است و چندین هزار سال است که در میان خلق است و بیشتر اهل عالم بر طریق تناسخ بوده‌اند و هستند»، «به نظر اهل تناسخ، هر هزار سال، دورى است و در آخر هزار سال، قیامتى»، «اهل تناسخ مى‌گویند: نسخ، عبارت از آن است که نفسى، صورتى را رها کند و صورتى دیگر بالاى صورت اول بگیرد».

 

9. رساله در بیان وجود حقیقى و وجود خیالى: این رساله داراى چهار فصل است و بخشى از مطالب آن چنین است: «اهل وحدت مى‌گویند: وجود، بر دو قسم است: وجود حقیقى و وجود خیالى؛ وجود حقیقى، وجود خداوند سبحان است و وجود خیالى، وجود عالم است».

 

10. سخن اهل وحدت در بیان عالم(تقریر مختصر رساله بیستم): این رساله داراى دو فصل است.

 

11. رساله در بیان سخن اهل معرفت: این رساله فاقد فصل‌بندى است و بخشى از مطالب آن چنین است: «اهل معرفت که اهل منزل هشتمند، قومى‌اند که سال‌هاى بسیار در خدمت مشایخ، ریاضات و مجاهدات کشیده‌اند و علم صورت و علم معنى حاصل کرده‌اند».

 

مقدمه اول نسخه 4899 کتاب‌خانه نور عثمانیه: این مقدمه، داراى دو فصل درباره «رونده و مقصد» و «منازل روندگان» است.

 

خاتمه کتاب «منازل السائرین»: این خاتمه داراى سه فصل است و در آن، از سالکى که به مقام وحدت رسیده و دوستى سرورى و پیشوایى بحث شده است.

 

توجه: مصنف، در پایان برخى از رساله‌ها فصلى را با عنوان «در بیان نصیحت» گشوده و پند و اندرزهایى ارزش‌مند را در آن ذکر نموده است.

 

وضعیت کتاب

کتاب، توسط محقق فرانسوى، ماریژان موله، تحقیق و تصحیح شده است. در آغاز کتاب، مقدمات پژوهش(شامل«فهرست»، «پیش‌گفتار هانرى کربن»، «مقدمه مترجم(سید ضیاءالدین دهشیرى) بر مقدمه فرانسوى کتاب» و «مقدمه ماریژان موله با ترجمه سید ضیاءالدین دهشیرى») درج شده است و در پایان آن، «تعلیقات زیادات نسخ»، «حواشى و نسخه‌بدل‌ها»، «نمایه»، «فهرست آیات»، «فهرست احادیث و اخبار و اقوال عربى عرفاء» و «فهرست تفصیلى» ذکر گردیده است.


منابع :

  • ویکی نور