المقدمات من کتاب نص النصوص، أثر عارف إمامىمذهب،
سید حیدر آملى
(720ق / 1320م) است. این اثر، مقدماتِ وى بر شرح مفصّل خود بر «فصوص الحکم» إبن
عربى به نام «نص النصوص» مىباشد. وجه این نامگذارى را مىتوان برجسته کردن اهمیت
شرح بهسان متن دانست.
شارح، اثر خود را در 781ق، آغاز نموده و به
سال 782ق، در نجف أشرف به پایان برده است.
گروهى از اهل الله، با توجه به اهمیت کتاب «فصوص» از جهت إنتساب آن به خاتم أنبیا(ص) و إیجاز شروحى که تا به حال بر آن نوشته شده و مطابق نبودن بعضى از مطالب آنها با تجربههاى شخصى آنان، به ضرورت نوشته شدن شرحى توسط سید حیدر، اصرار کردند، چرا که او با نوشتن تفسیر عرفانى «المحیط الأعظم» نشان داد که اگر قرار است اثرى برتر از آنچه گذشتگان نوشتهاند، به نگارش درآید، از قلم وى باید صادر شود.
ساختار
کتاب «المقدمات»، از سه بخش و یک خاتمه تشکیل شده است به شرح زیر:
ألف) الافتتاحیات: این بخش، شامل 4 مطلب با عناوین «فاتحة الکتاب و تخلصه»، «الظروف التاریخیة الداعیة الى انشاء الکتاب»، «الحکمة فی تبویب الکتاب و ترتیب مباحثه» و «الوصیة فی کتمان العلوم الالهیة» است.
ب) التمهیدات: این بخش، شامل 3 «تمهید» است با این شرح:
نخستین تمهید، مشتمل بر 3 «بحث» و 1 «تتمیم» است.
دومین تمهید، حاوى 3 «وجه» است.
سومین تمهید، داراى 7 «قاعده» است.
ج) الارکان: این بخش، داراى 3 «رکن» است با
این شرح:
اولین رکن، شامل 3 «بحث» و 1 «تتمیم» است.
دومین رکن، شامل 3 اصل است که نخستین اصل
آن، داراى 3 «نوع» و آخرین اصل آن، شامل 4 «بیان» مىباشد.
سومین رکن، مشتمل بر 3 «قسم» است که قسم اول
آن، داراى 4 فصل و 1 «تتمیم» مىباشد.
د) الخاتمه: داراى تقسیمبندى خاصى نیست.
گزارش محتوا
مؤلف، در افتتاحیات پس از حمد و صلوات، کتاب خود را به سلطان احمد بهادر خان اهداء مىنماید و با عباراتى بسیار غلوآمیز از وى یاد مىکند؛ بهگونهاى که مجموع عبارات وى در حمد خدا و صلوات بر نبى و آل و اصحاب و تابعین، کمتر از نیمى از عباراتى است که در مدح و ستایش سلطان مزبور تحریر نموده است.
وى، سپس از علل و عواملى که او را بر نوشتن این کتاب برانگیخته، یاد کرده و حکمت تبویب کتاب و ترتیب مباحث آن را بیان نموده و در آخر به کتمان علوم الهى و اسرار ربانى از نااهلان، سفارش کرده است.
تمهیدات سهگانه، بسیار غنى هستند، زیرا که آنها مباحث اساسى «فلسفه نبوى» و بهویژه بحث «خیال مطلق» را به مثابه جایگاه ادراک خیالى جهانى طرح مىکنند که بدون آن از نظر وجودى نمىتوان مکاشفات پیامبر و مکاشفات بهطور کلى و همینطور واقعهاى را که در جریان آن پیامبر، کتاب «فصوص» را به ابن عربى إعطاء کرد، بهدرستى فهمید. سپس بحث اساسى ولایت، بهطور مبسوطى طرح خواهد شد. این تمهیدات سهگانه، بر حول محور فضیلت ابن عربى و فضیلت اولیاء بهطور کلى که سلسله مراتب معنوى باطنى را تشکیل مىدهند، بسط پیدا مىکند.
در تمهید نخست، فضیلت پیامبر از دیدگاه سهگانه
زیر مورد بحث قرار مىگیرد:
از دیدگاه مقولات یا ابعاد فهم (ضرورت، امکان و امتناع)؛
از دیدگاه مراتب وجودى (وجود الهى، عالم و انسان)؛
از دیدگاه فضیلت دو کتاب (کتابى که توسط روح الأمین الهام شد و کتابى که پیامبر در رؤیا به ابن عربى إلقاء کرد).
بر این سه فصل، تکملهاى نیز درباره معراج اضافه شده است که معراج روحانى و رمز «قاب قوسین» را توضیح مىدهد.
تمهید دوم، از فضیلت ابن عربى بر مشایخ
متقدم و متأخر، کیفیت وصول کتاب «فصوص الحکم» و فضیلت کتابى که به فیضان الهى از
او صادر شد؛ یعنى کتاب «الفتوحات المکیة» بحث مىکند. در واقع مسئله اصلى، توضیح فضیلت
شیخ أکبر است وگرنه عمل إعطاء کتاب «فصوص» از سوى پیامبر همچون عملى لغو و باطل
جلوه خواهد کرد، زیرا که وضع الشىء فی غیر موضعه، مؤدى به کفر و زندقه مىتواند
باشد و بدیهى است که صدور چنین عملى از سوى پیامبر، غیر ممکن است.
مؤلف با تأکید بر فضیلت ابن عربى، توضیح مىدهد
که شیخ، بیش از هرکس دیگر از اولیاء و کاملان زمان خود و حتى از زمان پیامبر
تاکنون، استحقاق دریافت چنین کتابى را داشته است.
سه وجه که ذیل تمهید دوم مطرح شدهاند،
عبارتند از:
تحقیق در وصول کتاب فصوص از دیدگاه نقل، عقل و کشف؛
بیان ولایت شیخ به موجب گفته خود او؛
إثبات ولایت شیخ با توجه به عمل او.
تمهید سوم، از تمامى وجوه سلسله مراتب باطنى
بحث کرده و بر اهمیت عدد نوزده تأکید مىکند که بر حکمت وجود و حکمت نبوى؛ یعنى
مظاهر وجود و حقیقت محمدیه سلطه دارد. این تمهید، در آغاز از فضیلت انبیا، اولیا،
مرسلین و امامان و سپس از فضیلت اقطاب، اوتاد، ابدال و رجال الغیب بحث مىکند.
تمهید مزبور همچنین از تعیین نبى مطلق و
مقید، ولى مطلق و مقید، خاتم پیامبران بهطور مطلق و مقید، خاتم اولیا بهطور مطلق
و مقید و حصر اعظم و اعلم آنان در نوزده؛ یعنى هفت پیامبر و دوازده امام یا به
عبارت دیگر، هفت قطب و دوازده ولى بحث مىکند.
در تمهید سوم، نشان داده خواهد شد که مجموع
پیامبران و امامان، به این نوزدهتا بازگشت مىکنند و اصل آنها همین نوزده نفرند.
سه قاعده اول این تمهید، به بیان امامت و
نبوت برابر نظریه شیعه امامى مىپردازد.
این سه قاعده، مفهوم نبوت مطلق و مقید و
ولایت مطلق و مقید را مورد بحث قرار داده و مشکل «خاتم ولایت» را باز مىکند که
حیدر آملى را علىرغم اعتقادى که به ابن عربى دارد، در معارضه و مقابله با او قرار
مىدهد. دو خاتم ولایت نمىتوانند از سویى عیسى - که پیامبر است - و از سوى دیگر
ابن عربى باشند. خاتم ولایت، برابر مفهوم نبوت فقط امامت محمدیه مىتواند باشد.
خاتم ولایت مطلق، امام اول و خاتم ولایت محمدیه، امام دوازدهم است.
حیدر آملى در «جامع الاسرار» به تفصیل، این
مسئله را مورد بحث قرار داده و دلیلى را که در آنجا ذکر کرده، در اینجا با بسط
بیشتر و با نقل قولهاى فراوان مىآورد. دلیل این امر آن است که تمامى حکمت نبوى و
ولوى و بنابراین، تمامى «حکمت تاریخ»، به این بحث منوط و وابسته است.
بدین ترتیب، قاعده چهارم به بیان مراتب
سلسله مراتب باطنى (اقطاب، اوتاد، ابدال، نجبا، نقبا و غیره) مىپردازد.
در بخش ارکان، نخستین رکن به بحث توحید و
حقایق و انواع آن مربوط مىشود و به تعیین توحید ذاتى، توحید عینى و توحید حقى مىپردازد.
این نخستین رکن، سه «بحث» را شامل مىشود.
این بحثها، تعاریف، انواع و اقسام توحید را در مطابقت کامل با آراء ابن عربى مورد
بحث قرار مىدهد و برخى بدفهمىها را روشن مىنماید.
رکن دوم، به بحث در وجود مطلق و تحقیق آن
مربوط مىشود. در این رکن، اطلاق، بداهت وجود، وحدت، ظهور و کثرت وجود توضیح داده
مىشود. در این رکن توضیح داده مىشود که چگونه وجود از تمامى جهات، واحد و واجب و
عدم آن ممتنع است.
رکن سوم، از امرى بحث مىکند که امروزه «شناختشناسى» نامیده مىشود و بهتر است که آن را در اینجا «بحث معرفت» یا «فلسفه معرفت» بنامیم. این «رکن» بر شالوده علوم و معرفت، مقولات و انواع آن برافراشته شده است تا فرق میان علوم الهى لدنى کشفى و علوم کسبى رسمى را توضیح دهد.
خاتمهى کتاب، مشتمل بر مباحثى ارزشمند در رابطه با کتاب فصوص و کیفیت کشف آن بر شارح است؛ کشف و فهم آن، پیش از آنکه در نزد کسى آن را بیاموزد یا به شرحى از شروح آن دست یابد.
وضعیت کتاب
در آغاز کتاب، پیشگفتارى به قلم هانرى کربن
و ترجمه حسن رهآورد قرار گرفته، سپس دیباچهاى مشتمل بر «شرح اثر ابن عربى توسط
حیدر آملى»، «سبب تحریر شرح»، «طرح مقدمات» و «دستنوشتهها» به قلم هانرى کربن و
ترجمه جواد طباطبایى و پس از آن، مقدمه عثمان یحیى به زبان عربى در مورد نسخهشناسى
فصوص و شروح آن گنجانده شده است.
مصححین، این تحقیق را در دو جلد در نظر
گرفته بودند که در جلد دوم به فهرستهاى فنّى اقدام کنند؛ ازاینرو، در این جلد از
کتاب که مورد بحث ماست، تنها فهرست مطالب در پایان درج شده است.
منابع :
- ویکی نور