عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

الأنوار القدسیة فی معرفة قواعد الصوفیة، به زبان عربى، یکى از آثار ارزش‌مند در باب آداب و قواعد صوفیه است که توسط شیخ عبدالوهاب شعرانى به رشته‌ى تحریر درآمده است.

 


ساختار

کتاب، در دو جلد تدوین شده و شامل یک مقدمه و سه باب و یک خاتمه است. مقدمه و باب اول، در جلد اول و بقیه مباحث، در جلد دوم ذکر شده است.

 

گزارش محتوا

مؤلف، در مقدمه کتاب، نخست، عقاید صوفیه را درباره‌ى توحید بیان مى‌کند که در مشرب آنها وحدت حق تعالى، وحدت حقه حقیقیه بوده و ذات کبریایى وى، نه ابتدایى دارد و نه انتهایى، نه جوهر است و نه عرض، بلکه از تمامِ صفات امکانى منزه و مبراست.

 

شعرانى، سپس، به سلسله سندِ تلقین ذکر مشایخ خود اشاره کرده و همه‌ى آنها را به حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و وجود مقدس پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مى‌رساند. وى، هم‌چنین درباره ذکر سخن گفته و مجموعه آداب آن را بیست قسم مى‌داند.

 

مؤلف، بعد از ذکرِ مقدمه، شروع به ابواب کتاب مى‌کند که در اینجا به مهم‌ترین بخش‌هاى باب اول اشاره مى‌شود:

 

ارکان طریقت چهار چیز است: جوع، عزلت، سهر و قلت کلام و در این میان، جوع، اساس طریقت به شمار مى‌رود که به‌وسیله آن حکمت حاصل مى‌شود و سالک باید به‌تدریج اکل و شرب خود را تقلیل داده و به حداقل برساند.

 

یکى از مسائل اساسى در سلوک الى الله، ترک مشتهیات و هواهاى نفسانى است. این یک خیال محض و وهم بى‌اساس است که کسى اسیر هواهاى نفسانى و غوطه‌ور در مشتهیات باشد و هواى خود را معبود خویش سازد و آن‌گاه در طریق توحید و عبودیت بتواند، طى منازل کند.

 

یکى از علامات توبه‌ى صادقانه آن است که لذت عبودیت جاى‌گزین لذت معصیت شود. بر مرید لازم است، در محضر شیخى تلمذ کند که در علوم ظاهرى و باطنى متضلع باشد. مرید باید از یک شیخ و استاد تبعیت و تقلید کند، نه از مشایخ مختلف. تفقه در دین، مفتاح طریقت به شمار مى‌رود. انسان باید در تمامى احکام شرعیه، جانب احتیاط را مراعات نماید.

 

مرید باید همواره ملازم شیخ خود باشد و از هرگونه مسافرت بدون اذن شیخ حذر نماید. بهترین روش برای معالجه‌ى نفس و از بین بردن غفلت، مداومت بر ذکر و حضور دائمى در پیشگاه ربوبى است.

 

ذکر حضرت حق، موجب جلاى قلب است. بر مرید لازم است که بعد از وفات شیخ، استادِ دیگرى را به‌عنوان شیخ طریقت انتخاب نماید. مریدى که در محضرِ شیخ به سر مى‌برد، همواره باید صبر و استقامت را پیشه‌ى خود سازد. سالک باید از نگاه کردن به صور مستحسنه خوددارى نماید، زیرا نظر به نامحرم، همانند تیر مسمومى است که قلب را نابود مى‌سازد.

 

مرید تا وقتى به مرحله‌ى اخلاص نرسیده و اجازه‌اى از شیخ خود دریافت نکرده باشد، نمى‌تواند به تعلیم علوم ظاهرى و باطنى مبادرت ورزد. مرید نباید ذهن و قلب خود را درباره‌ى رزق و سایر امور دنیوى مشغول سازد، بلکه باید به مقام تجرد از تمامىِ تعلقات رسیده باشد. سالک باید از مجالست با ابناء دنیا و اهل غفلت احتراز نماید.

 

ذکر «یا حى یا قیوم لا اله الا انت»، برای احیاى قلب، مجرب است. انسان مادامى که به شهود حضرت حق نرسیده، اذکارش لسانى است. مریدى که در طریق ذکر و حضور قرار گرفته، مى‌تواند مقامات طریقت را به‌سرعت طى نماید. مرید نباید به ظواهر دنیا اعتنایى داشته باشد، چون موجب محرومیت از سیر و سلوک مى‌شود. سالک الى الله باید دائماً به ذکر الله مشغول باشد تا اینکه حضور مع الله، به‌طور دائم برای وى حاصل شود.

 

یکى از علامات مرید صادق آن است که هیچ‌گونه انانیت و ادعایى نداشته باشد. مرید از گفتن اورادى که شیخ تجویز کرده، نباید ملول و خسته شود، چون در اوراد، اسرارى نهفته است که تنها شیخ بدان واقف است. مرید باید متخلق به اخلاق ربوبى بوده و در تعظیم حقوق مردم اهتمام جدى داشته باشد. مرید نباید با کثرت مطالعه، ذهن و قلب خود را برهم زند، بلکه باید دائماً مشغول ذکر حضرت حق باشد تا به مقام حضور مع الله برسد.

 

سالک باید در تطهیر و تنظیف ظاهر و باطن خود جدیت داشته باشد. کمترین تمایل قلبى به غیر خدا، نشان‌گر غفلت و دورى از خدا مى‌باشد. علامت معیت حضرت حق، استغراق در ذکر او و توجه تام به خود اوست. افضل اذکار برای از بین بردن هواهاى نفسانى ذکر شریف «لا اله الا الله» است و بعد از فناى هواهاى نفسانى، ذکر جلاله «الله» نافع است.

 

اولیاى الهى در قبورشان داراى حیات برزخى هستند، لذا ادب زیارت ایشان باید رعایت شود. مؤلف، بیان مى‌کند که علامت مرید صادق، تخلق به صفاتى است که به آنها اشاره شد.

 

باب دوم، در شمه‌اى از آداب مرید با شیخ خود مى‌باشد. مؤلف، ابتدا، درباره حب و صفات محبین سخن گفته و به توضیح لغت عاشقین مى‌پردازد. وى، شرطِ ورود به وادى طریقت را توبه مى‌داند. شعرانى، سپس، به شمه‌اى از آداب مرید نسبت به شیخ از قبیل تسلیم در برابر شیخ، اجازه گرفتن از شیخ در تمامى امورات حتى حج، عدم اعتراض نسبت به شیخ، علامات رستگارى مرید و سایر آداب اشاره کرده و وارد باب سوم مى‌شود.

 

در باب سوم، درباره‌ى آداب مرید نسبت به برادران بحث مى‌شود. مرید باید همواره عیوب برادران خود را بپوشاند و اگر احیاناً از طریق کشف و شهود به عیوب آنها مطلع گردید، بداند که آن کشف، شیطانى است. وى باید در حق برادران انفاق کرده و نسبت به آنها رئوف و مهربان باشد. مرید باید برادران خود را ترغیب به ذکر وحضور نماید و نسبت به بیماران و افراد ناتوان خادم باشد و هیچ‌وقت آنها را از دعاى خیرش محروم ننماید. دوستان را از مواضع تهمت برحذر دارد و آنها را به کذب متهم نکرده و هم‌چنین تحقیر ننماید. مؤلف، در خاتمه‌ى کتاب، از آداب عامه مرید و شیخ سخن گفته و کتاب را به پایان مى‌رساند.

 

وضعیت کتاب

کتاب، توسط طه عبدالباقى سرور و محمد عید الشافعى، تحقیق و تصحیح شده است. محققان، در آغاز کتاب، به شرح حال مؤلف و کتاب وى پرداخته‌اند. پاورقى‌هاى اندک کتاب، به توضیحاتى کوتاه درباره پاره‌اى از لغات و اصطلاحات اختصاص یافته است. در پایان هر جلد، فهرست محتویات آن ذکر شده است.


منابع :

  • ویکی نور