عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

شرح حسین بن عبدالحق اردبیلى، متخلص به الهى، از مشاهیر قرن نهم و دهم هجرى است. 



شرح وى، همانند بسیارى از شروح دیگر، متأثر از شرح لاهیجى است. 


الهى، قبل از شروع شرح، مطالب دوازده‌گانه‌ى زیر را مطرح مى‌کند:

 

موضوع مسائل این علم، وجود مطلق است؛ یعنى ذات هستى حق بى آنکه هیچ نوع خصوصیتى به وى ملحق باشد و محمولات این علم عبارت است از احوال و اوصافى که آن حقیقت را به اعتبار تنزلات و تجلیات عارض مى‌شود و مبادى این علم، امهات حقایقى است که وجود حق را لازم است و مسماست به اسماى ذات متعال و اسماى صفات و افعال تابع آن اسماست.

هرچه در خارج موجود است، یا در ترتب آثار مختصه محتاج به وجود است و یا در ترتب آثار، محتاج نیست، نه به وجود و نه به اغیار. قسم اول، وجود ممکن است و قسم دوم، واجب تعالى است که عین وجود است.

همان‌طورى که علوم اهل کمال منحصر در مراتب سه‌گانه اجمالى وحى، کشف و الهام است، معلومات کلیه منحصر است در مراتب ثلاثه‌ى اجمالیه که واجب و ممکن و ممتنع است.

اصول صفات حق تعالى هفت است: حیات، علم، قدرت، اراده، کلام، سمع و بصر و مظاهر معنوى آنها، انبیاى سبعه‌اند؛ یعنى آدم و نوح و ابراهیم و داوود و موسى و عیسى و محمد و مظاهر صورى آنها، کواکب سبعه‌ى سیاره‌اند.

ذات مقدس حق تعالى، به ذات خود عالم است، زیرا جامع کمالاتى است که لایق است. هم‌چنین عالم است به اشیاى ممکنه، چون حقیقت هر ممکن، صورت معلومیت ذات است متلبس به شئون و صفات.

آیات و احادیث بسیارى وجود دارد که دلالت بر ظهور حق در مظاهر و مقیدات دارد، مانند: «الله نور السموات و الارض» و آیات دیگرى که بیان‌گر ظهور هستى ذات، در مظاهر و نزول واجب، در مراتب ظاهر است.

مراتب کلیه حقیقت وجود به اصطلاح ارباب کشف و شهود، دوازده است: احدیت، الهیت، هویت ساریه در همه اشیاء... و مرتبه عمائیه.

چنان‌که حقیقت انسانى داراى مظاهر و اسماء در عالم کبیر، از عقل اول تا وجود کمل است، هم‌چنین او را مظاهر و اسماء، در عالم صغیر نیز مى‌باشد.

اسفار عارفان چهار قسم است: «سیر الى الله»، «سفر بالله»، «ترقى به عین جمع و حضرت احدیت» و «سیر بالله عن الله».

واقعه، خواب، مکاشفه و اقسام آنها. مکاشفه، عبارت است از تفرد روح به مطالعه‌ى مغیبات در حال تجرد از علایق جسمانیات و...

رابطه محبت میان محبان و محبوبان بر پنج نوع ذاتى، فعلى، حالى، مرتبتى و صفاتى متصور است.

مشاهده کنندگان صفت جمال در صورت انسانى، چهار گروه‌اند: روشن‌دلانى که از شوب شهوت مصفا شده‌اند، پاک‌بازانى که احکام کثرت و آثار ظلمت طبیعت از ایشان به کلى زایل نشده باشد، گرفتارانى که خود را از وادى عدم ترقى و عرصه‌ى احتجاب بیرون نینداخته‌اند و آلودگانى که نفس اماره ایشان نمرده است.

شارح بعد از مطرح ساختن مقدمات عرفانى، به سراغ اصل شرح رفته و در بیشتر مطالب، از شرح لاهیجى استفاده مى‌کند. وى، ابیات «گلشن راز» را تک‌تک ذکر مى‌کند و در ذیل هر یک، به شرح و تفسیر مى‌پردازد و در این میان، گاه، از اشعار دیگر شاعران نیز بهره مى‌برد.

 

کتاب، توسط عفت کرباسى و محمدرضا برزگر، تحقیق و تصحیح شده است. محققین، در ذیل مقدمه پژوهش، به معرفى امیر حسینى هروى که «گلشن راز» در پاسخ به سؤالات او سروده شده است، شیخ محمود شبسترى، الهى اردبیلى، نسخ مورد استفاده و ذکر منابع و مصادر تحت عنوان «یادداشت‌ها» پرداخته‌اند.

 

فهرست محتویات، در آغاز کتاب و موارد زیر، در پایان آن ذکر شده است:

 

نسخه‌بدل‌ها؛

تعلیقات(شامل توضیح عبارات دشوار، ترجمه عبارات عربى، تبیین اشارات و...)؛

فرهنگ لغات؛

فهرست‌ها (شامل فهرست‌هاى آیات، احادیث و اخبار و اقوال عرفا و بزرگان و امثال و عبارات عربى، اشعار عربى، اشعار فارسى، اسامى اشخاص، اماکن، کتب و اصطلاحات)؛

کشف الابیات؛

منابع و مآخذ.ای عرفانی یاد شده همچون عشق، کشف، معرفت، فنا، بقا، وحدت شخصیه، در سده سوم هجر


منابع :

  • ویکی نور