منتخب مکاتیب قطب، اثر فیض کاشانى (1091ق) و به زبان فارسى است که پیرامون منتخبى از نامههاى عبدالله قطب بن محیى گردآورى شده است.
ساختار
کتاب، شامل دو بخش مىباشد. بخش اول، تحت عنوان «عرفان در دفتر فارسى»، به مکاتیب قطب، ساختار نامه، سبک ادبى مکاتیب، زندگى عبدالله قطب بن محیى، زندگى فیض و شیوه فیض در گزینش کتاب مىباشد و بخش دوم کتاب، شامل نامههاست که در آن، 131 نامه ذکر شده است، البته با توجه به اینکه نامه 51 بدون هیچ تفاوتى تکرار نامه شماره 8 است، بنا بر این تعداد نامههاى منتخب، 130 مىباشد.
گزارش محتوا
منتخبنویسى، شیوه مرسومِ صاحبانِ اندیشه و قلم، از دیرباز تا کنون بوده است. این شیوه، در قلمرو علوم حدیث و اخبار و نیز در فقه و تاریخ کاربرد بیشترى داشته است. حجم بزرگِ برخى کتابهاى مرجع و دشوارىهاى استنساخ و نشرِ آثار مکتوب و نیز ضرورتهاى حاکم بر کاغذ و کتاب در روزگار گذشته، برخى ارباب خرد و قلم را بر آن مىداشت که بدین شیوه، کتابهاى ارزشمند و پرفایده را احیا و بازسازى کنند.
منتخب نویسى، اگر بر معیارهاى دقیق و اصولى انجام پذیرد، خود پیرایشى است که گاه کارِ شرح و حاشیه را نیز انجام مىدهد، زیرا بسا پیرایش کتابهاى پرحجم که راه درک و دریافت آنها را هموار مىکند و مخاطب را در فهمِ آسان یارى مىرساند.
علامه فیض کاشانى، در این آوردگاه نیز داراى آثار گونهگونى است که هر کدام در احیاى آثار گذشتگان و در دسترس قرار دادن آنها نقش درخورى دارند.
«منتخب مکاتیب قطب»، «منتخب مثنوى با نام سراج السالکین»، «منتخب دیوان شمس»، «منتخب رسائل اخوان الصفا»، «منتخب الفتوحات المکیّة»، از این دست آثار فیض است که خود در فهرست آثار خویش از آنها نام مىبرد.
کتاب ارزشمند«المحجّة البیضاء فى تهذیب الاحیاء» نیز بهگونهاى همان منتخبنگارى است، ولى در محدودهاى دیگر. علامه فیض، در این اثرِ خود از سویى با حفظ شاکله اصلىِ کتابِ«احیاء العلوم» غزالى و رعایت ترتیب منطقى ابواب و فصول، از حجم کتاب و مطالب سست و باطل و نیز روایات نادرست آن پیراسته است و از سویى دیگر بر فراوانىِ مباحث ارجمند آن با اضافه کردن مطالبى با سرنوشته «اقول» و نیز نقل روایات شیعى افزوده است؛ مثلاًدر بخش«عادات» که غزالى به ذکر آداب سماع و وجد صوفیان مىپردازد، علامه فیض، پس از حذف آن، «آداب الشیعة» و «اخلاق الامامة» را بر معیار و مبانى والاى شیعى اضافه مىکند.
علامه کاشانى، این شیوه را در آثار بلند خود نیز انجام داده است. کتاب روایى پرحجم «الوافى» را در کتاب «الشافى» تلخیص کرده است و تفسیر «الصافى» خویش را در تفسیر «الاصفى» و کتاب «عین الیقین» خود را در کتاب «انوار الحکمة» به اختصار گنجانده است.
فیض، در منتخبنگارىِ مکاتیب قطب از آزادى عملى بیشترى برخوردار بوده است، زیرا انفصال نامهها از یکدیگر و عدم نیاز آنها به ربط منطقى، کارِ گزینش و پیرایش را آسان کرده است.
وى، کوشیده است نامههایى را که دربردارنده روایات نادرست و غیر قابل پذیرش از دیدگاه عارفان و حدیثشناسان شیعى است، حذف کند و نیز برخى نامهها را که حاوى پارهاى مباحث مبتنى بر کلام جبرى و اشعرى است، بزداید. نامههاى خصوصى که قطب در پاسخ برخى مریدان خود در احوالپرسى از بیماران و تسلیت مرگ کسان نوشته است و نیز نامههایى که در آنها به احوال شخصى سالکان رسیدگى کرده است و یا به مسائلى که اختصاص به مریدانِ ساکن در اخوانآباد دارد و نیز نامههایى که به بحثهاى جدلى و پاسخ به برخى معترضان پرداخته است، در منتخب فیض دیده نمىشود.
«مکاتیب قطب» مجموعه نامههایى است، گردآمده از عارف بزرگ، عبداللَّه قطب بن محیى.
این نامهها، دربردارنده فراوان نکتههاى اخلاقى و اشارات سلوکى است که قطب به پیروان خود سفارش کرده است. دستنویس این نامهها روزگار بلندى دستمایه سلوک عارفان و نور چشم طالبان حقیقت بوده و امروزه نیز هست. در روزگار قطب و شاید به دستور او، دفترى از نامههایى که مخاطب آنها عمومِ سالکان است، گرد آمده و به سفارش وى بخشهایى از آن در جلسههاى ذکر و عِلم، قرائت مىشده است. قطب، خود، در نامهاى آداب قرائت مکاتیب و بهرهورى از آن را گوشزد کرده است.
نامههاى قطب، با نام خداوند و سپاس او با عباراتى شیرین و متفاوت شروع مىشود و با ستایش و حمد خداوند و دعا به خود و مخاطبان پایان مىپذیرد. پژوهشگران، شمارِ نامهها را تا 783 نامه بر اساس نسخههاى موجود در کتابخانهها برآورد، کردهاند.
مخاطب نامههاى قطب سه گروهاند: خاص، عام و اعم. نامههاى خاص، به شخص یا اشخاص معینى است که نام آنها با ذکر القاب طریقتى و سپس دعا به آنها شروع مىشود که گاه در ضمن آنها به سفارشهاى عمومى نیز پرداخته است. امیر رکنالدین حسن و امیر شیخ محمّد و امیر شیخ ابوسعید، بیشترین نامههاى خصوصى را به خود اختصاص دادهاند. مضمون این نامهها، گاه، تسلیت مرگِ کسان یا دلدارى و دلگرمى آنها در بیمارىها و مصائب روزگار یا سفارشهاى سلوکى است و گاه نیز بدون بهانه به بیان پارهاى معارف عرفانى پرداخته است.
نامههاى عام نامههایى است که به پیروان و شاگردان خویش با سرنوشتههایى چون: «إِلى الاخوان الالهیین»، «إِلى الاخوان التائبین» و... نگاشته شده است. این نامهها دربردارنده سفارشها و دستورهاى سلوکى و نیز نصیحت و ارشاد کسانى است که با اندیشه و آراى قطب آشنایى دارند و از مریدان او به حساب مىآیند.
گروه سوم، نامههایى است که مخاطبِ آنها تمامى مسلمانان و همه آنانند که نامه او به دستشان مىرسد، چه مرید او باشند یا نباشند، مانند نامههایى که با اینگونه عنوان شروع مىشود: «این نامهاى است از من بهسوى آن کس که وى را در شنودنِ تذکره همّتى باشد...»
نثر مکاتیب، نثرى ساده، شیوا و پخته و گاه مسجّع و موزون است. محتوا و شیوه نگارش نامهها، حکایت از گستره آگاهىهاى علمى و ادبى نگارنده مىکند. این شیوه نثرنویسى که پس از ظهور سعدى و نگارش گلستان در قرن هفتم آغاز شده است، شیوه ماندگارِ عالمان و ادیبان- اگر چه پر افت و خیز- تا قرن هشتم و نهم، پیش از استیلاى حکومت صفوى است.
نثر روان مکاتیب، گذر از دوران دشوارنویسى را با خود به همراه دارد، ولى از سادهنویسىِ افراطى و سستنگارى نیز فاصله گرفته است.
منابع :
- ویکی نور