عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

تفسیر سوره حمد، به زبان فارسى، مجموعه‌اى از آثار گفتارى و نوشتارى امام خمینى(رض) و موضوعش تفسیر اخلاقى و عرفانى سوره مبارکه فاتحه است که در زمان‌ها و مکان‌هاى گوناگون پدید آمده است.

 


ساختار

کتاب، از چهار بخش تشکیل شده است:

 

تفسیر سوره حمد از کتاب «سرّ الصلاة»: این بخش، بسیار مختصر (ده صفحه) است. نگارش«سرّ الصلاة»، در 19 خرداد 1318ش، پایان یافته است .

تفسیر سوره حمد از کتاب «آداب الصلاة»: این بخش، شامل بیش از هفتاد صفحه مى‌شود. تألیف «آداب الصلاة»، در 30 فروردین سال 1321ش، به پایان رسیده است .

دروس تفسیر سوره حمد: این درس‌ها متن گفتارهاى امام خمینى است که در پى درخواست‌هاى مکرر مردم حقیقت‌جوى ایران، به‌صورت پنج جلسه سخنرانى در سال 1358ش، از تلویزیون پخش شد، ولى با کمال تأسف به سبب بیمارى ایشان و هم‌چنین مخالفت برخى از جاهلان و ساده‌لوحان مقدس‌نما إدامه نیافت .

این درس‌ها، مشتمل بر بیش از صد صفحه است.

إشارات تفسیرى درباره سوره حمد از سایر آثار حضرت امام(س): در این بخش، نکته‌هایى از «صحیفه نور»، «شرح چهل حدیث»، «شرح دعاى سحر»، «شرح حدیث جنود عقل و جهل» و «طلب و إراده» گردآورى شده و 60 صفحه است.

«صحیفه نور»، در زمان و مکان‌هاى گوناگون، «شرح چهل حدیث»، در چهارم محرم 1358ق. «شرح دعاى سحر»، در 1347ق  «شرح حدیث جنود عقل و جهل»، در دوم رمضان 1363ق، در محلات و «طلب و إراده»، در 25 رمضان 1371ق، در همدان به انجام رسیده است.

 

برخى از مطالب این بخش، از آثار مکتوب امام به زبان عربى انتخاب شده و براى رعایت امانت، اصل عربى با حروف تیره و ترجمه آن با حروف معمولى آمده و ترجمه فارسى این موارد را مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره) انجام داده است.

 

 

گزارش محتوا

گزارش تفصیلى یکایک مطالب کتاب، نیازمند مجالى وسیع‌تر است و لذا در اینجا گزیده‌اى از مهم‌ترین نکته‌هاى هر بخش، به ترتیب مورد بحث، به‌صورت اجمالى گزارش مى‌شود:

 

بخش یک:

 

نکته اول: اهل معرفت، بسم الله هر سوره را متعلق به خود آن سوره مى‌دانند و لذا معناى بسم الله هر سوره، غیر از سوره دیگر است و بلکه بسم الله هر گوینده‌اى در هر قول و فعلى با بسم الله دیگرش فرق دارد .

 

نکته دوم: اسم الله به حسب اصل تحقق، مقدم بر مظاهر و مقوم و قیوم آنهاست و از این لحاظ، در سوره‌هاى قرآن، اسمى جامع‌تر و محیطتر از بسم الله در سوره مبارکه حمد نیست .

 

نکته سوم: با ظهور اسم الله که مقام مشیت مطلقه و اسم أعظم إلهى است، حمد مطلق و مقام ربوبیت براى او ثابت است. ربوبیت إلهى با رحمانیت و رحیمیت آشکار مى‌گردد و به مواد مستعد فیض مى‌دهد .

 

نکته چهارم: براى رسیدن به مقام قرب، باید از خود و إنیت و انانیت گذشت و فقط خدا را عبادت کرد .

 

نکته پنجم: نماز، وسیله عروج مؤمن و مظهر معراج نبوت است.

 

بخش دوم:

نکته اول: اسم، در بسم الله عبارت از نفسِ تجلى فعلى است که همه دار تحقق به‌وسیله آن، متحقق است. سالک إلى الله باید به قلب خود در وقت «تسمیه» بفهماند که تمام موجودات ظاهر و باطن و همه عوالِم غیب و شهادت، در تحت تربیت أسماء الله هستند، بلکه به ظهور أسماء الله ظاهرند و جمیع حرکات و سکنات او و تمام عالَم، به قیومیت اسم الله الأعظم است، پس حمد و عبادت او نیز همه به قیومیت اسم الله است .

 

نکته دوم: اگر کسى لطایف و حقایق جمله شریف «الحمد لله» را به‌درستى درک کرده و حق تعالى را با آن ستایش کند، حق حمد را به‌قدرى که در طاقت انسان است، به‌جا آورده است، زیرا «الحمد لله»، جامع توحید نیز هست؛ چنان‌که رسول‌الله(ص)، فرمود: «لا إله إلا الله» نصف میزان است و «الحمد لله» پُر کند میزان را .

 

نکته سوم: عالم محقِّق وعارف مدقِّق باید به ظاهر و باطن هر دو قیام کند و به ادب‌هاى صورى و معنوى متأدب گردد؛ همان‌طور که ظاهر را به نور قرآن منور مى‌کند، باطن را نیز به أنوار معارف و توحید و تجرید آن نورانى سازد .

 

بخش سوم

 

دروس تفسیر سوره حمد:

 

جلسه اول: تفسیر به رأى ممنوع است و میدان، چنان باز نیست که هر کسى هر چه به نظرش رسید، به قرآن نسبت بدهد. من هم به‌صورت احتمال مطالبى مى‌گویم و مقصودم تفسیر جزمى نیست .

 

جلسه دوم: «الحمد لله»؛ یعنى تمام أقسام حمد و تمام حیثیت حمد از خداست. اگر انسان باورش بیاید که همه حمدها مال اوست، تمام شرک‌ها از قلب انسان مى‌رود. همه پیامبران إلهى براى این آمده‌اند که انسان را از چاه عمیق نفسانیت خارج کنند و جلوه حق را به او نشان دهند .

 

جلسه سوم: دور کردن مردم از کتب أدعیه أهل بیت(علیه السلام)، جهالت است؛ همان‌طور که کسروىِ خبیث چون تأثیر دعا را در نفوس نمى‌فهمید، روزِ آتش‌سوزى داشت و کتاب‌هاى عرفانى و أدعیه را آتش مى‌زد! .

 

جلسه چهارم: فاعلیت حق از باب علیت نیست. بهترین تعبیر، همان است که در قرآن آمده؛ یعنى ظهور: «هو الأول و الآخر و الظاهر و الباطن» . و تجلى: «فلما تجلى ربه للجبل جعله دکاً...»، . پس بر خلاف آنچه ادیبان مى‌گویند، باى بسم الله، باى سببیت نیست؛ مگر آنکه سببیت را شامل تجلى و ظهور هم بدانیم .

 

جلسه پنجم: گاهى اختلاف فقیهان، حکیمان و عارفان به جهت آن است که با زبان و اصطلاحِ یک‌دیگر آشنا نیستند، در حالى که مقصودشان یکى است، . ولى برخى از أفراد، مطالب عرفانى را إنکار مى‌کنند، چون درس نخوانده و قدرت درک اندیشه‌هاى ژرف را ندارند. کسروى، تاریخ‌نویس بود و اطلاعات تاریخى و قلمش بد نبود، ولى جاهل بود و گرفتار غرور شد و از حد خودش تجاوز کرد، پس کارش به آنجا رسید که إدعاى پیامبرى کرد! قرآن را قبول داشت، لکن أدعیه را کنار گذاشت! منزلت پیامبرى را تا اندازه خودش پایین آورده بود! به آن مقام بالا نمى‌توانست برسد، آن را پایین آورده بود! در حالى که قرآن و عترت و أدعیه با هم هستند و جدایى ندارند؛ هرگز نباید مردم را از این برکات الهى دور کرد.

 

بخش چهارم:

 

نکته اول: همه معارف، در سوره حمد وجود دارد، ولى باید شخص نکته‌سنجى باشد تا در آن تأمل کند و دریابد. اگر همین سوره حمد فهمیده شود، تمام مشکلات حل مى‌شود. ما که از قدرت‌ها مى‌ترسیم براى آن است که خیال مى‌کنیم آنها قدرتى دارند. اگر انسان بداند که همه چیز از خداست و هر قدرتى از اوست، دیگر از هیچ قدرتى نمى‌ترسد .

 

نکته دوم: سالک إلى الله اگر متوجه عالَم وحدت شود، جمیع أفعال و موجودات را ظهور مشیت مطلقه و فانى در آن مى‌بیند و بسم الله را در جمیع سوره‌ها و در همه أعمال، به یک معنا مى‌داند و اگر متوجه عالَم کثرت گردد، براى هر بسم الله در اول هر سوره و در آغاز هر عملى، معنایى جداگانه مشاهده مى‌کند  .

 

نکته سوم: مجاهده کن که دل را به خدا بسپارى و جز او را مؤثر ندانى. نماز، سرشار از توحید و معارف إلهى است و همه مسلمانان متعبدهر شبانه روز چند بار نماز مى‌خوانند و«إیاک نعبدو إیاک نستعین» مى‌گویند و إعانت و إستعانت را مخصوص خدا مى‌شمارند، ولى جز مؤمنان واقعى، دیگران از هر کسى إستمداد مى‌کنند و إستعانت مى‌جویند و در برابر هر قدرت‌مندى سر خم مى‌کنند و از قدرت حق غافلند. البته از فعالیت هرگز دست نکش و لکن همه چیز را از خدا بدان و هیچ‌کس را مستقل نشمار! .


منابع :

  • ویکی نور