عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

در بحث بعد از عالم عقل که دارای تجرد عقلانی بود و اشاره حسی نمی‌پذیرفت، در تنزل بعدی به عالم مثال می‌رسیم که مهم‌ترین نشانه آن تجرد مثالی و برزخی است. 

عالم مثال، واسطه‌ای میان عالم عقل و عالم ماده است که به جهت رهایی از ماده‌، مشابه عالم عقل بوده و مجرد است و از جهت شکل‌ها و اندازه‌ها و رنگ‌ها مشابه عالم ماده و مثال آن می‌باشد. از همین رو برزخ بین دو عالم عقل و ماده است و به همین جهت تجرد آن را تجرد مثالیِ برزخی می‌گویند؛ یعنی عالمِ نیمه‌مجرد است.

برای درک این نوع از تجرد، مناسب است مراتب سه‌گانه ادراکی خود را اندکی مورد تأمل قرار دهیم. ما در ادراک حسی، اشیای مادی همچون درخت را درک می‌کنیم، در این ادراک علاوه بر شکل و رنگ و خصوصیات ظاهری دیگر، جسمیت و مادیت نیز ادراک می‌شود در مرحله بعد تصویر همان درخت را در ذهن خود حاضر می‌نماییم، در این شرایط دیگر جسمیت و مادیت وجود ندارد، اما رنگ و شکل و اندازه آن هنوز باقی است. اما در مرحله بعدیِ ادراک، ادراک عقلی روی می‌دهد که شخص عمدتاً پس از ادراک مثلاً چندین درخت بدان دست می‌یابد. در این ادراک همه آنچه در درخت لازم است وجود دارد، ریشه و ساقه و شاخه و برگ در آن هست اما نه از جسمیت و ماده خبری هست و نه از شکل و اندازه و رنگ و غیر آن اثری.

(ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، نمط ۳، فصل ۸)

در آثار حکمای اسلامی به قسم دوم از ادراک، ادراک تخیلی یا مثالی برزخی گفته می‌شود، زیرا از یک جهت آنچه به این ادراک، درک می‌شود مثل و مثال اشیای مادی است و از جهت دیگر برزخ و واسطه میان دو نوع ادراک حسی و عقلی می‌باشد.

حکیمان و عارفان مسلمان بر این باورند که مشابه آنچه در مراحل سه‌گانه ادراکی انسان وجود دارد، به نحو هستی‌شناسانه و خارجی در عالم بیرون از انسان نیز تحقق یافته است (ر.ک: شرح فصوص الحکم قیصری، فصل ششم از مقدمه، ص ۳۱؛ اسفار، ج ۱، ص ۳۰۰) به این صورت که اگر مراحل تنزلی عالم را در نظر آوریم، ابتدا با عالم عقل برمی‌خوریم که موجودات آن دارای تجرد عقلی می‌باشند، یعنی با آنکه همه حقایق مراحل بعد را در خود دارند اما خبری و اثری از ماده و شکل و اندازه و رنگ و... نیست. در مرحله بعد و با تنزلی که در وجود و یا ظهور روی می‌دهد شکل‌ها و اندازه‌ها و رنگ‌ها در عالم مثال پدید می‌آیند، اما هنوز محدودیت مادی و جسمانی بدان افزوده نشده است. اما در مرحله پایانی و در عالم ماده همه آنچه در عالم عقل بود، به همراه اشکال و اندازه‌ها و رنگ‌های ویژه و با مصاحبت و مقارنت مادّه وجود می‌یابند. بنابراین، عالم مثال واسطه‌ای بین عالم عقل و عالم ماده است که به جهت رهایی از ماده مشابه عالم عقل بوده و مجرد است و از جهت شکل‌ها و اندازه‌ها و رنگ‌ها مشابه عالم ماده و مثال آن می‌باشد لذا برزخ و حائل بین دو عالم است و از همین روی تجرد آن را تجرد برزخی مثالی می‌گویند.

اولین کسی که عالم مثال در فلسفه اسلامی مطرح ساخت شهاب الدین سهروردی بود . اما اهل معرفت بیش از فیلسوفان به آن پرداخته و درباره جزئیات و ویژگی های آن سخن گفته اند.

محقق قیصری در فصل ششم از مقدمه خود بر شرح فصوص الحکم پیرامون عالم مثال به تفصیل سخن می‌گوید و در آغاز آن، پیرامون هویت عالم مثال می‌گوید:

اعلم انّ العالم المثالی هو عالمٌ روحانیٌ من جوهرٍ نورانی شبیه بالجوهر الجسمانی فی کونه محسوساً مقداریاً وبالجوهر المجرد العقلی فی کونه نورانیاً ولیس بجسمٍ مرکب مادیٍ ولا جوهر مجرد عقلی لانه برزخٌ وحد فاصل بینهما؛

(شرح فصوص الحکم قیصری، ص ۳۰، فصل ششم از مقدمه)

بدان عالم مثالی، جهانی روحانی از سنخ جواهر نورانی (و مجرد) است که از آن جهت که محسوس و مقداری است مشابه جوهر جسمانی (و عالم ماده) بوده و از آن جهت که نورانی (و مجرد) است، شبیه جوهر مجرد عقلی می‌باشد، بنابراین نه جسم مرکب مادی است و نه جوهر مجرد عقلی می‌باشد چراکه عالم مثال برزخ و حد فاصل بین جسم مادی و مجردات عقلی است.

بیشتر مکاشفات اهل معرفت و سیر و سلوک، مکاشفه‌های «صوری» است و در عالم مثال روی می‌دهد. به همین جهت شناخت دقیق این عالم و ویژگی‌های آن می‌تواند در حل بسیاری از مشکلات و رمزهای موجود در مکاشفات مؤثر باشد، افزون بر آنکه تفکیک بین مثال متصل و مقید که در نفس انسان است و بین مثال منفصل و مطلق که در جهان بیرون از نفس تحقق دارد، نیز در همین زمینه و همچنین تعبیر رؤیاها دارای اهمیت است

  منابع :

  • امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص  501 تا 507 
  • یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 529 تا 538