عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

از جمله مباحث عرفان نظری که نتایج سلوکی داشته و در عرفان عملی مؤثر است همانند دو بحث صراط مستقیم و قرب حق و خلق،‌ بحث «وجه خاص و وجه عام» است. عرفا معتقدند راه وصول به خداوند دو گونه است:

الف) وجه عام

وجه عام عبارت است از راهی که انسان با پشت سر گذاشتن وسائط بین خود و خدا و دریدن حجاب‌های ظلمانی و نورانی و قیوداتی که در مراتب استیداعیة قوس نزول در او جمع شده است، دم به دم به خداوند نزدیک شده و در پایان سلوک و پس از طی کردن لایه‌های مختلف عوالم صعودی به خداوند متعال می‌رسد.

ب) وجه خاص

وجه خاص عبارت است از آنکه انسان از طریق ارتباط باطنی و سرّی و ذاتی خود با خداوند، به او دست یابد. زیرا بر اساس وحدت شخصیه و بر اساس قرب وجودی که در بحث پیشین تبیین شد، خدای متعال در دل هر موجودی حاضر و به او نزدیک است که بر پایة آیه «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» از آن به «قرب وریدی» یاد می‌شود.

اهل معرفت می‌گویند سلوک از طریق وجه عام با مجاهدات و ریاضات فراوان همراه بوده و طولانی و پرآفت است اما سلوک از طریق وجه خاص، که با جذبه‌های پی‌درپی صورت می‌گیرد و در شرایط خاصی به وقوع می‌پیوندد، نزدیک‌ترین راه به خدا و سریع‌ترین سیر است، به نحوی که سالک با آنکه از عوالم صعودی می‌گذرد لکن به هیچ یک التفات نیافته و با آنها آشنا نمی‌شود مگر در معراج عود که در سفر سوم با تک‌تک موجودات آشنایی کامل برقرار می‌کند.

(ر.ک: شرح فصوص الحکم جندی، ص ۹۷. محقق قیصری در شرح فصوص الحکم قیصری شرح دیباچه، ص ۵۰ و ۵۱، با توجه به کلمات محقق جندی و تلخیص عبارات او می‌گوید:... فطریقان جامعان للطرق الروحانیه کلها: احدهما طریق العقول والنفوس المجرده التی هی واسطه فی وصول الفیض الالهی والتجلی الروحانی الی قلوبنا وثانیهما طریق الوجه الخاص الذی هو لکل قلب به یتوجه الی ربّه من حیث عینه الثابته ویسمی طریق السرّ اخبر العارف الربّانی بقوله «حدثنی قلبی عن ربی» وقال سید البشر: «لی مع الله وقت لا یسعنی فیه ملک مقرب ولا نبی مرسل» لکونه من الوجه الخاص الذی لا واسطه بینه وبین ربه... والسالک علی الطریق الاول هو الذی یقطع الحجب الظلمانیه و هی البرازخ الجسمانیه و النوریّه وهی الجواهر الروحانیه بکثره الریاضات والمجاهدات الموجبه لظهور المناسبات التی بینه وبین ما یصل الیه من النفوس والعقول المجرده الی ان یصل الی المبداء الاول وعله العلل وقلّ من یصل من هذا الطریق الی المقصد لبعده وکثره عقباته وآفاته والسالک علی الطریق الثانی وهو الطریق الأقرب هو الذی یقطع الحجب بالجذبات الإلهیه وهذا السالک لا یعرف المنازل والمقامات الا عند رجوعه من الحق الی الخلق (سفر سوم) لتنوّره بالنور الالهی وتحققه بالوجود الحقانی حینئذٍ فیحصل له العلم من العله بالمعلول ویکمل له الشهود بنوره فی مراتب الوجود فیکون اکمل واتم من غیره فی العلم والشهود.)

منابع :

  • امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 559 تا 562