عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

در دوره سوم عرفان نظری، بسیاری از مباحث عرفانی با زبان فلسفی بیان شد و  همین سبب، مباحث عرفانی ترویج و بسط بیش تری در مجامع علمی و حوزه های علمیه پیدا کردند.

از این پس راه تعلیمی صدرا روشی طبیعی برای ورود بهتر و مؤثر تر به عرصه عرفان نظری شناخته شد. تا پیش از دوره سوم، یکی از مشکلات فرهیختگان علوم رسمی و کسبی این بود که نمی توانستند با اندیشه های عرفان نظری ارتباط برقرار کنند، ولی پس از صدرا این امکان پیدید آمد و از این رو، تعداد زیادی از کسانی که فلسفه رسمی را به طور عمیقی می خواندند و به مباحث نهایی آن می رسیدند، سر از عرفان در آوردند.

پیروان محقّق ملاصدرا، بر پایه تعلیمات صدرا و تحقیقات اختصاصی خود به این نظر دست یافتند که عرفان نظری نسبت به فلسفه، علمی صدر نشین بوده و باید مورد اهتمام بیش تری قرار گیرد و معتقد بودند که اوج کارهای صدرا را باید با عرفان نظری فهمید وحتی دسته ای از آن ها نیز معتقدند که باید از حکمت متعالیه عبور کرده و از آن جا به عرفان نظری رسید. به لحاظ عملی نیز غلب بزرگان حکمت متعالیه پس از کار عمیق در فلسفه صدرایی، نوعی تشنگی و عطش معنوی شدید پیدا نموده و به دنبال استاد سلوک و مباحث سلوکی رفته اند.

در این دوره، فلسفه و بیش تر حکمت متعالیه و نیز عرفان عملی و نظری با شدت و ضعف به صورت درس رسمی حوزه های علمیه شیعه در آمد و کم و بیش در فضای درس و بحث طلاب رواج یافته و در بین نخبگان حوزوی عمومی تر گشت و عرفان به یک چشمه جوشان در متن حوزه تبدیل شد. هر چند، به خاطر وجود برخی موانع، پرداختن به این گونه مباحث درعمل و در ظاهر بیش تر به صورت مخفی یا نیمه پنهان انجام می گرفت، ولی بسیاری از نخبگان و آنان که نیاز به معارف توحیدی عمیق تری داشتند، از این سنت علمی و عملی بهره می بردند. خود این مسأله در تغییر حال و هوای اخلاقی و فضای معنوی حوزه ونیز ایستادگی مؤثر در برابر موج عظیم دنیا گرایی که از غرب به ملت های اسلامی هجمه آورد، نقش مهمی داشت.

منابع :

  • یزدان پناه-سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)
  •  یزدان پناه سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 188تا 189