عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

تصویری که قرآن کریم و روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام از دین عرضه می کنند کاملا با مشخصات یک سیستم ارگانیک، واحد و یکپارچه منطبق است.

برای نمونه می توانیم چند مورد زیر را در نظر بگیریم:

  • جامعیت :اسلام، جامع همه احکام فردی و اجتماعی است و هیچ از نیازهای انسان فروگذار نکرده است. چیزی نیست که نیازمندی فرد یا جامعه باشد و دین در رفع آن نکوشیده باشد"وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْء" (نحل/89) و ما نازل کردیم بر تو کتاب را که بیان کننده همه چیز است"مَّا فَرَّ‌طْنَا فِی الْکِتَابِ مِن شَیْء" (انعام/38) ما در قرآن هیچ چیزی را فروگذار نکردیم .  "وَکُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِیلًا" (اسراء / 12) همه چیز را کاملاً شرح و تفصیل داده‌ایم.
  • یکپارچگی و وحدت : اللَّـهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِیَ (الزمر/23) خداوند بهترین سخنی را نازل کرده که سراسر آن هماهنگی و همگونی است و آیاتش نسبت به هم منعطف و منثنی است. و در جای دیگر می فرماید: أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ  وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا (النساء/82) آیا در قرآن از روی فکر و تأمل نمی‌نگرند؟ و اگر از جانب غیر خدا بود در آن اختلافی بسیار می‌یافتندعلامه طباطبائی (ره) می فرمایند: از مهم‏ترین ویژگ‏ی هاى دین اسلام ارتباط همه اجزاى آن با یک‏دیگر است؛ ارتباطى که منجر به وحدت و یکپارچکى کامل میان آنها می ‏گردد، به این معنا که در اخلاق کریمه، که این دین [همه را] به سوى آن فرا می ‏خواند، روح توحید جارى و منتشر است و روح اخلاق نیز در همه اعمالى که افراد جامعه مکلّف بدان می ‏باشند منتشر می ‏باشد. پس همه اجزاى دین اسلام با تحلیل به توحید بازگشت می ‏کنند و توحید ترکیبى است از اخلاق و اعمال‏. (المیزان، ج4 ص 109)
  • استحکام درونی : ذَ'لِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ (الروم/30) این است دین استوار و لیکن بیشتر مردم نمی‌دانند. یا فرموده است : قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ دِینًا قِیَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (الانعام/161) بگو همانا مرا هدایت کرده است پروردگارم بسوی راهی راست دینی استوار آئین ابراهیم یکتاپرست و نبوده است از شرک‌ورزان‌. و فرموده است : إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ (الاسراء/9) همانا این قرآن رهبری می‌کند بدانچه آن استوارتر است و مژده می‌دهد مؤمنانی را که کردار شایسته کنند که ایشان را است پاداشی بزرگ‌. قرآن کریم نیز توسط خود قرآن چنین وصف شده است: کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ (هود/1) کتابی است که استوار شد آیت های آن و سپس تفصیل داده شده است از نزد حکیمی دانا.
  • ارتباط ارگانیک اجزاء : از نظر قرآن کریم ارتباط پویا و ارگانیک اجزاء دین اسلام امکان پاره پاره کردن آن را نمی دهد : إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّـهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّـهِ وَرُسُلِهِ وَیَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلًا (النساء/150) همانا آنان که کفر ورزیدند به خدا و پیمبرانش و خواهند جدائی افکنند میان خدا و پیامبرانش و گویند ایمان آریم به بعضی و کفر ورزیم به بعضی و خواهند که برگیرند میان این راهی‌. در آیات دیگر قرآن با بیان دیگری به همین موضوع اشاره است : الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِین فَوَرَبِّکَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ (الحجر/91تا93) آنان که قرآن را پاره پاره کردند (بعضی را قبول و بعضی را رد کردند) قسم به خدای تو که از همه آنها سخت مؤاخذه خواهیم کرد. از آنچه می‌کرده‌اند. یا می فرماید: أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَن یَفْعَلُ ذَلِکَ مِنکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ (البقره/85) چرا به برخی از احکام ایمان آورده و به بعضی کافر می‌شوید؟ پس جزای چنین مردم بدکردار چیست به جز ذلّت و خواری در زندگانی این جهان و بازگشتن به سخت‌ترین عذاب در روز قیامت؟.

منابع :

  • وردی نژاد  فریدون، تفکر سیستمی و نگرش سیستمی در اسلام، اینجا
  • وردی نژاد  فریدون، سیستم،  اینجا
  • نعمتی - حسن، تفکر سیستمی، دانشگاه گلستان،  اینجا
  • موسسه متمم، تفکر سیستمی-درس ۷ : راسل اکاف و تدوین مدرن تفکر سیستمی،  اینجا
  • بینش - مسعود ، موانع تفکر سیستمی، اینجا
  • زارع شحنه، مجید - قریب، غلامرضا ، نظریه سیستمی، اینجا
  • ابوالحسنی - علی محمد، نظریه ی سیستم ها، اینجا