عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

علامه حسن زاده آملی در بیان اقسام قیامت از دیدگاه عرفانی می نویسند:

در بیان قیامت کبرى گوییم: اجمال آن این است که قیامت را اقسام خمسه است، یکى آن که در هر ساعت و آن است، دیگر آن که به موت طبیعى است، و دیگر آن که به موت ارادى است، و دیگر آن که موعد منتظر براى کل است، و دیگر آن که به فناى در ذات براى عارفان بالله است و این قسم اخیر را قیامت کبرى گویند و این فنائى است که قره عیون عارفین است چه این فناء فى الله عین بقاء بالله است‏ و تفصیل آن چنانست که علامه قیصرى در آخر فصل نهم مقدمات شرح فصوص الحکم بیان کرده است که:

للساعه انواع خمسه بعدد الحضرات الخمسه:

منها ما هو فى کل آن و ساعه اذ عند کل آن یظهر من الغیب الى الشهاده، و یدخل منها الى الغیب من المعانى و التجلیات و الکائنات و الفاسدات و غیر هما مما لا یحیط به الا الله، لذلک سمیت باسمها (یعنى باسم الساعه) قال تعالى بل هم فى لبس من خلق جدید، کل یوم هوم فى شان‏

و منها الموت الطبیعى کما قال علیه السلام: من مات فقد قامت قیامته‏

و بازائه الموت الارادى الذى یحصل للسالکین المتوجهین الى الحق قبل وقوع الموت الطبیعى قال علیه السلام: موتوا قبل ان تموتوا

پیش تر از مرگ خود اى خواجه میر        تا شوى از مرگ خود اى خواجه میر

فجعل علیه السلام الاعراض عن متاع الدنیا و طیباتها و الامتناع عن مقتضیات النفس و لذاتها و عدم اتباع الهوى موتا، لذلک ینکشف للسالک ما ینکشف للمیت و یسمى بالقیمه الصغرى (اى الموت مطلقا سواء کان طبیعیا او ارادیا یسمى بالقیامه الصغرىو منها ما هو موعود و منتظر للکل کقوله تعالى أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها، إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکادُ أُخْفِیها و غیر ذلک من الایات الداله علیها و ذلک بطلوع شمس ذات الاحدیه من مغرب المظاهر الخلقیه و انکشاف الحقیقه الکلیه و ظهور الوحده التامه و انقهار الکثره کقوله تعالى لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ و امثاله‏

و بازائه ما یحصل للعارفین بالموحدین من الفناء فى الله و البقاء به قبل وقوع حکم ذلک التجلى على جمیع الخلائق و یسمى بالقیمه الکبرى‏

و لکل من هذه الانواع لوازم و نتائج یشتمل على بیان بعضها الکلام المجید و الاحادیث الصحیحه صریحا و اشاره، و یحرم کشف بعضها و الله اعلم بالحقائق‏

غرض این که در هنگام قیام قیامت کبرى، سلطان عزت وحدت حقه حقیقیه در مشهد اعلى و ارفع عارف، اغیار را مطلقا افناء می ‏کند به مثل چنانکه واحد مفنى کثرات است، و بگفته بلند عارف اجل شیخ سعدى که مصداق ان من الشعر لحکمه و ان من البیان لسحرا است:

چو سلطان عزت علم بر کشد             جهان سر به جیب عدم در کشد

منابع :

  • حسن زاده آملی - حسن، رساله وحدت از دیدگاه عارف و حکیم، صص: 32 و 33