عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

اصالت وجود از نگاه عارفان

پس از ارائه تصویر کلی مدعای عارفان در نظریه وحدت وجود جای آن است که این توضیحات را به بیان خود آنان مستند کنیم.

عارفان مسلمان، به‌روشنی، اصالت وجود را پذیرفته و بسیار پیش‌تر از صدرالمتألهین (م 1045) بر این باور پای فشرده‌اند، محقق قیصری (م ۷۵۱) در شرح فصوص الحکم با توجه به کلمات شیخ اشراق که به اصالت ماهیت و اعتباریت وجود معتقد بوده است، در فصل اول که به‌وجود می‌پردازد، می‌گوید:

ولیس [ای الوجود] أمراً اعتباریاً، کما یقول الظالمون، لتحققه فی ذاته مع عدم المعتبرین ایّاه فضلاً عن اعتباراتهم؛ «وجود آن گونه که اهل تاریکی و ظلمت پنداشته‌اند اعتباری نیست؛ زیرا اگرچه اعتبار معتبران و حتی خود معتبران نیز نباشند تا آن را اعتبار کنند، ذاتاً و به ‌خودی خود تحقق دارد» (قیصری، شرح فصوص الحکم، چاپ سنگی، ص ۵)

همچنین صائن‌الدین ترکه (م ۸۳۵) در فصل پنجم از تمهید القواعد (ص۱۸۵ با تصحیح استاد رمضانی) به‌تفصیل از نگاه جدش ابوحامد ترکه در کتاب اعتماد، دیدگاه شیخ اشراق را نقد می‌کند و به نفی اعتباریت وجود می‌پردازد. و همانند وی، به وحدت شخصی و یکپارچگی خارجی وجود معتقدند.

وحدت شخصیه وجود از نگاه عارفان

محقق قیصری در فصل اول از فصول دوازده‌گانه‌ای‌ که‌ در مقدمة زیبایش در شرح بر فصوص الحکم ابن‌عربی نگاشته است ـ و خود کتاب مستقل و کاملی در عرفان نظری است‌ـ به‌تفصیل دربارة وجود از نگاه عرفا سخن گفته است. وی می‌گوید:

وهو ـ ای الوجود ـ حقیقه واحدهٌ لا تکثّر فیها وکثره ظهوراتها وصورها لا تقدح فی وحده ذاتها؛( قیصری، شرح فصوص الحکم، چاپ سنگی، ص۶)

وجود حقیقت یک‌پارچه‌ای است که هیچ تکثری در آن راه ندارد و کثرت ظهورات و صور تجلیات آن، به وحدت ذاتی‌اش آسیبی نمی‌رساند.

صائن‌الدین ترکه در تمهید القواعد در همین باره می‌گوید:

فانّ الوحده هی الذاتیه له والکثره انّما هی لواحق عُرضَت له بحسب صفاتٍ معدومه بالذات موجوده بالعرض؛ (صائن‌الدین ترکه، تمهید القواعد، تصحیح سید‌جلال‌الدین آشتیانی، چاپ انجمن فلسفه ایران، ص۱۰۸)

همانا وحدت ذاتی وجود است و کثرات ملحقاتی هستند که بر‌ حسب صفاتی که به‌خودیِ‌خود معدوم، و بالعرض موجودند، عارض بر وجود می‌شوند.

سید‌حیدر آملی نیز در نقد النقود فی معرفه الوجود به اعتباریت و وجود مجازی خلق اشاره می‌کند:

... لا یکون فی الوجود حقیقه الاّ هو... ولا یکون المظاهر والخلق والعالم الاّ امراً اعتباریاً و‌وجوداً مجازیاً؛ (سیدحیدر آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، انتشارات علمی و فرهنگی، ص۶۶۸)

... در هستی حقیقتی جز او نیست... و همة مظاهر و خلایق و عالمْ چیزی جز امور اعتباری و وجودات مجازی نیستند.

فناری در مصباح الانس ادله ای بر اثبات وحدت وجود اقامه می کند و سپس شبهه هائی که بر این ادله وارد می شود را مطرح و پاسخ می گوید، وی در این پاسخ تاکید می کند که کثرت و تعدد در نسب و شئون یک شیء سبب تکثر در عین و ذات آن نمی شود و واجب نیز از این قاعده مستثنی نیست: الشبهه السادسه: ان الوجود یَتکَثَّر بتکثر المجالی، و المتکثَّر لایکون واجبا، اذ یجب وحدته و جوابها ان المتکثر و المتعدد نِسَبُهُ و شُئُونُهُ ، لا عینُه (فناری، مصباح الانس، انتشارات مولی، ص164)

شبهه ششم این که وجود به واسطه تکثر مجالی و مظاهر متکثر می شود و امر متکثر نمی تواند واجب الوجود باشد زیرا ضروری است که واجب الوجود باید واحد باشد (پس وجود واجب الوجود نیست) پاسخ این شبهه آن است که آنچه متکثر و متعدد است نسل و شئون حق تعالی است نه عین ذات حق.

منابع :

  • یزدان پناه  سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 161 تا 162
  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، صص 139 تا 148