عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

تعاریف متعددی از تصوف صورت گرفته است که در اینجا به نمونه هائی از آنها اشاره می شود.

عطار نیشابوری در تذکر‌ه ‌الاولیاء از قول معروف کَرْخی (م ۲۰۱ه‍. ق)، تصوف را چنین تعریف می کند:

تصوف، گرفتن حقایق و گفتن دقایق و نومیدشدن از آنچه در دست خلایق هست، است.

ویژگی مهم این تعریف، جامعیت آن نسبت به دو بُعد اصلی عرفان اسلامی یعنی بُعد معرفتی و بُعد عملی آن است، یافتن و گرفتن حقایق هستی، به جنبة معرفتی و ناامیدی و دل‌بریدن از سرمایه‌های مردم است، به جنبة عملی عرفان اسلامی، اشاره دارد.

ابوبکر کَتّانی (م ۳۲۲ ه‍. ق) در تعریف تصوف می‌گوید:

التصوف، صفاءٌ ومشاهده.

یعنی تصوف از دو حقیقت تشکیل شده است: نخست صفای قلب و تطهیر باطن، که به عرفان عملی و سلوک اشاره دارد و دوم مشاهدة حقایق و رسیدن به معارف شهودی که به عرفان نظری و معرفت نظر دارد.

از جمله تعاریف قابل توجه، تعریف محی‌الدین ابن‌عربی است. وی می‌گوید:

التصوف، الوقوف مع الآداب الشرعیّه ظاهراً وباطناً وهی الخلق الالهیّه، تصوف، پای‌بندی به آداب شریعت در ظاهر و باطن است که همان اخلاق الهی می‌باشد.

در این تعریف تنها به جنبة عملی عرفان اسلامی اشاره شده است؛ لکن با توجه به غلبة جنبة عملی در واژه «تصوف» این تعریف به رویکرد امروزی آن نزدیک‌تر است.


منابع :

  • امینی نژاد - علی، آموزش پودمانی مبانی عرفان اسلامی، صص ۲۲ تا 32