عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

این دوره را می‌توان دوره بازگشت به اصالت عرفان نامید. در این دوره تأکید شدیدی بر شریعت می‌شود و از لفظ خانقاه و صوفی و مظاهر ظاهری عرفان دوری می‌شود. لکن حقیقت عرفان وجود دارد، و عرفان، عرفان تحقیقی می‌شود. تقریباً از این به بعد جنگ شدیدی با عنوان (صوفی) وجود دارد، اما نسبت به عرفان و عارف دید بهتری وجود دارد و همانطور که در بخش قبل توضیح داده شد، این امر ناشی از غلظت فرقه‌ها در دوره دوم بود.

این دوره با ملاصدرا شروع می‌شود و از دوره اول و دوم بهره فراوانی می‌گیرد، اما در عین حال آموزه‌های نو و بدیعی هم دارد از جمله اینکه مرحله سوم عرفان نظری را شکل می‌دهد یعنی بعد از ملاصدرا چیزی در عرفان نظری روی می‌دهد که در مقابل دوره دوم عرفان نظری که با محی الدین شروع می‌شود، قرار می‌گیرد.

عرفان ادبی هم در این دوره ادامه پیدا می‌کند که به عنوان مثال دیوان استاد حسن زاده آملی (دام ظله) و حضرت امام خمینی (ره) را می‌توان ادامه‌دهنده همان سنت ادبی قرار داد.

فهم شریعت هم در این دوره وجود دارد و به مراتب بیشتر هم شده است، اما بعد فرقه‌ای کمرنگ شده است. اگر هم گهگاهی فرقه‌هایی بوجود آمدند، از عالمان و عارفان محقق جدا به حساب آمده‌اند. البته عالمان محقق هم از جهتی در یک فرقه و گروه خاص قرار گرفته‌اند اما عنوان فرقه‌ای و حساسیت‌ها و تعصبات فرقه‌ای وجود ندارد. مثلاً مرحوم ملا قلی جولا (ره)، شوشتری (ره)، ملا حسین قلی همدانی، قاضی طباطبایی، علامه طباطبایی و ... به عنوان یک گروه حساب می‌شوند، اما فرقه خاصی نامیده نشده‌اند. فرقه‌هایی هم که در این دوره وجود دارد، نوعاً با استعمار گره خورده‌اند، به خلاف عرفا و عالمانی که از بعد فرقه‌ای دوره گزیده‌اند.

منابع :

·        یزدان پناه سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)