عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

پس از خواجه نصیر الدین، شاهد گرایش گسترده عالمان شیعی به فلسفه وحتی عرفان هستیم. این مسأله در مکتب شیراز پر رنگ تر شد و در مکتب اصفهان و زمان میرداماد و شیخ بهایی امتداد یافت و پس از آن توسط ملاصدرا و پیروان وی در لوای حکمت متعالیه از چنان گستردگی و عمقی برخوردار گشت که در سده های پس از آن تاکنون ، حکیمان متأله و عارفان محقّق فراوانی به عرصه فرهنگ و اندیشه اسلامی پای نهادند. چنین حرکت علمی و فرهنگی گسترده ای -  به ویژه پس از صدرالمتألهین از علل پیدایش دوره سوم عرفان نظری گشت، خصوصاً آن که شیعه سرمایه ای بسیار غنی و تفصیلی از احادیث پیشوایان معصوم علیهم السلام خود در باب معارف الهی و توحیدی در دست داشت. به تعبیر شهید مطهری :

طرح مباحث عمیق الهی از طرف ائمه اطهار علیهم السلام و  در رأس آنها علی علیه السلام سبب شد که عقل شیعی از قدیم الایام به صورت عقل فلسفی و استدلالی درآید.

در میان اهل تسنّن گروه معتزله به شیعه نزدیک تر بودند و کم و بیش از عقل فلسفی و استدلالی بهره مند بودند. ولی چنان که می دانیم مزاج جماعت آنان را نپذیرفت و تقریبا منقرض گشتند. احمد امین مصری در جلد اول ظهر الإسلام این مطلب را تصدیق می کند. وی پس از بحثی درباره حرکت فلسفی در مصر به وسیله خلفای فاطمی که شیعه بودند می گوید: "اساساً فلسفه به تشیع بیش از تسنن می چسبد. در همه زمان ها و مکان هایی که تشیع رواج داشته فلسفه رونق گرفته؛ مانند دوره فاطمیان مصر و آل بویه، حتی در عصر اخیر هم عنایت جهان تشیع به مباحث عقلی بیش از جهان تسنن است. سید جمال الدین اسد آبادی که تمایل شیعی داشت وقتی که به مصر آمد، یک نهضت فلسفی به وجود آورد. احمد امین علت گرایش بیش تر شیعه را به مباحث عقلی تمایل شیعه به باطنی گری معرفی می کند. احمد امین نمی خواهد اعتراف کند که روح عقلی گری را پیشوایان شیعه با طرح مباحث عمیق در الهیات به وجود آورند.( مجموعه آثار شهید مطهری، ج 6، ص 883-884)

از سویی، در نهاد امامت و اندیشه های بیان شده توسط امامان معصوم علیهم السلام ، عرفان و معنویت ناب شیعی نمایان بود و این عرفان ناب به طور شگفتی ، در کنار عقل و خردورزی جای گرفته است چنین ظرفیت عظیمی، نویدگر اندیشه جمع بین آموزه های قرآن، عرفان، و برهان بود. رگه های رو به رشد چنین اندیشه ای را می توان به راحتی در میان عالمان شیعی؛ مانند: بوعلی ، خواجه نصیر الدین و میرداماد یافت تا آن که صدرا به طور تفصیلی آن را تبییین و تثبیت نمود.

پیوند عمیق اندیشه صدرایی با متون  دینی به ویژه آموزه های اهل بیت علیهم السلام و فلسفه، و عرفان نظری سبب شد تا آبشخوری پدید آید که جریان های فکری کلامی، فلسفی، و عرفانی در آن سر ریز شده و هر چه بیش تر به همدیگر نزدیک گردند و این حقیقت که قرآن و برهان و عرفان از یکدیگر جدایی ندارند، نمود و ظهور علمی و عینی بیش تری پیدا کند. از این رو، پس از صدرا شاهد ظهور عالمان دینی ای هستیم که به تحقیقات گسترده در عرفان نظری، بر پایه رهنمودهای متون دینی و با توانمندی های فلسفی برگرفته از حکمت متعالیه پرداخته اند . از عصر صدرا تاکنون، فرهنگی اسلامی، مشحون از محققان عرفان نظری و بلکه فیلسوفان صاحب کشف و مکاشفات گردید. بدین ترتیب، دوره سوم عرفان نظری پدید آمد.

منابع :

  •  یزدان پناه سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 184 تا 186