مکتب نوپا و گسترده ابن عربی، نیاز به وضع اصطلاحات جدید و دقیق برای بیان اندیشه های خود داشت. از این رو عارفان به استقراض واژگان متناسب از متون دینی(مانند : حق، عماء، هباء، کرسی، عرض، ذره، دُرّه، و ...)،تراث عرفانی(مانند عین ثابت)، حوزه های معرفتی دیگر مانند کلام (مانند عین ثابت) و فلسفه (مانند تعبیر از حضرت حق به "وجود من حیث هو هو" (البته با محتوایی متفاوت))، و حتی عرف ) مانند : لفظ غذاء (غذا) در مبحث غذای وجودی ( رایج آن عصر پرداخته و معانی مد نظر خود را در قالب آن ها ریختند. در این میان حجم واژگان برگرفته از متون دینی، بیش از همه بود.
ابن عربی، همه مؤلفه های لازم برای تعبیر مناسب از شهودات خود را – یعنی قوّت شهود، قوه خیال قوی، قدرت عقلی، آشنایی دقیق با متون دینی و نیز تسلط بر تعابیر و اصطلاحات رایج در علوم و فرهنگ عصر خود – داشت و از این رو، بخش عظیمی از اصطلاحات توسط خود او وضع گردید و حتّی در بخشی از فتوحات به شرح اصطلاحات عرفا پرداخت. فراوانی رو به فزونی اصطلاحات باعث گردید که برخی مانند کاشانی به نوشتن اصطلاحات نامه هایی عرفانی بپردازید تا واژگان عرفان نظری را شرح دهند.
منابع :
- یزدان پناه - سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)
- یزدان پناه - سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ص 93