اساساً در عرفان قبل از ابن عربی هم زمینههای تمایل به شیعه وجود داشت و فرقههای مختلف سلسله خود را به ائمه و از آن طریق به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) متصل میکردند، اما با آمدن ابن عربی این تقارب بیشتر میشود زیرا ابن عربی در مباحثش آموزههای اصلی و اختصاصی شیعه را تثبیت کرده است. مثلا در فصل آدمی فصوص از قطب عالم و حجت خدا در زمین بحث میکند که بحث امامت و از مباحث اختصاصی شیعه میباشد و مضمون حدیث شریف (لولا الحجه لساخت لارض باهلها) میباشد. در بحث خاتم الاولیاء حضرت حجت را خاتم الاولیاء میداند بلکه مسأله را به گونهای مطرح میکند که هر 14 معصوم علیهم السلام را میتوانیم خاتم الاولیاء به حساب آوریم یا مسأله بلاء، جبر و اختیار، تابعیت احکام از مصالحه و ... را طوری طرح میکند که با نظرات شیعه تطابق پیدا میکند.
بعد از ابن عربی، سید حیدر آملی در قرن 8 حلقه واسطه برای اتصال مکتب ابن عربی به شیعه شد. همه قبول دارند که معارف شیعه بعد از ابن عربی پیشرفت چشمگیری پیدا کرده است. هم اکنون هم برای حل و فصل معارف اختصاصی شیعه بر سر سفره ابن عربی مینشینیم و بی جهت نیست که بزرگانی چون ملاصدرا، ملا علی نوری، آقا محمد رضا قمشهای، علامه طباطبایی و حضرت امام خمینی قدس الله سرهم در جلوی مکتب ابن عربی زانو زده و به او باج میدهند. هانری کربن در مقدمهاش بر جامع الاسرار و منبع الانوار سید حیدر آملی میگوید: «در جای دیگری (ترجمه تاریخ فلسفه اسلامی، تألیف هانری کربن، ص 52) ما چهار مرحله برای تطور اندیشه شیعی امامی پیشنهاد کردهایم: 1. دوره امامان معصوم و پیروان بلاواسطه آنان؛ 2. دورهای که با کلینی (م 329) آغاز و با نصیرالدین طوسی پایان مییابد؛ 3. دوره میان نصیرالدین طوسی تا میرداماد و مکتب اصفهان در سده یازدهم؛ 4. و سرانجام از زمان میرداماد تا زمان ما که شاید دوره جدیدی آغاز میشود. در پاسخ این سؤال که مهمترین حادثهای که شکل و مضمون اندیشه شیعی دوره سوم را متعین میکند کدام است به نظر میرسد به طور خلاصه بتوان گفت که این حادثه ادغام اندیشه ابن عربی در اندیشه شیعی است» (مقدمه جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 13 و 14)
منابع :
- یزدان پناه-سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)
- یزدان پناه - سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 96 تا 105