عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عارفان حقیقی، از بدو پیدایش عرفان به عنوان یک جریان فرهنگی اجتماعی، بر تعهد به طریقت و پیروی کامل از جمیع دستورات شرعی تأکید داشتند. در گروه افول، برخی بدعت ها و انحرافات در بین برخی افراد و گروه های منتسب به عرفان عمق و یا حتی آگاهی چندانی از مسائل عرفانی نیز نداشتند پدید آمد. این افراد و گروه ها، سبب پاره ای نابسامانی های فرهنگی و اجتماعی نیز گردیدند . البته، عارفان حقیقی همواره به طرد و نفی این انحرافات و افراد می پرداختند که شرح آن مجال دیگری می طلبد.

ملاصدرا نیز به شدت به مقابله با این گروه پرداخت. وی آن ها را "جهله صوفیه" یا "عوام صوفیه" می نامید و طلاب را از اشتغال به یاوه گویی های آنان حذر می داد. (الحکمة المتعالیة، ج 1، ص 12، و ج 2 ، ص 345)و حتی کتابی به نام کسرُ أصنام الجاهلیه در ردّ تصوف دروغین و در ذمّ و نکوهش متصوّفان نادان و ریاکار نوشت.

در اثر چنین رویکردی که صدرا داشت، برخی شریعت گریزی هایی که در دوره افول پیدا شده بود، در دوره سوم بسیار کاهش یافت و نسلی از عارفان فقیه یا در حدّ بالایی از فهم فقهی که به شدّت پیرو شریععت بودند، پدیدار گشتند، فقاهت عارفان دوره سوم،در سلوک و رفتار ایشان و توجه عمیق به شریعت نیز در رویکرد تربیتی آن ها تأثیر گذاشته است. کثیری از این عارفان به ویژه در چند دهه اخیر، در متن اجتماع حاضر بوده و در حد امکان در مسائل اجتماعی نیز دست داشته و از احوال خلق و وظایف اجتماعی و مبارزه با ظلم و ستم غافل نبودند، که درخشان ترین آنها در این زمینه، حضرت امام خمینی رحمه الله علیه می باشد.

منابع :

  •  یزدان پناه سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ص 190