معرفت و عرفان حق تعالی و سلوک جهت نیل به آن، از بن مایه های اصلی عرفان نظری است که در این دوره به طور واضحی بدان پرداخته شده و در کلمات و آثار مشایخ نخست، رواج یافته بود. ابو نصر سرّاج طوسی (م 378 ق) در اللمع برخی از کلمات مشایخ در این باب را این گونه نقل می کند:
سئل یحیی بن معاذ رحمه الله عن صفه المعارف فقال: داخل معهم باین منهم ... عبد الرحمن الفارسی و قد سئل عن کمال المعرفه فقال: إذا اجتمعت المتفرّقات و استوت الأحوال و الأماکن و سقطت رؤیه التمییز . و قال ابو نصر رحمه الله معنی ذلک أن یکون وقت العبد وقتا واحدا بلا تغییر و یکون العبد فی جمیع أحواله بالله و لله مأخوذا عمّا سوی الله (اللمع فی التصوف ، ص 35-40.) ؛ ای یحیی بن معاذ رحمة الله از معرفت پرسیده شد، پس گفت : داخل با آن ها (مردم) است، جدای از آنان است ... از عبد الرحمن الفارسی از کمال معرفت سئوال شد، پس گفت: آن گاه که متفرّقات جمع، و احوال و اماکن یکسان و رؤیت تمایزها ساقط شود. و ابو نصر رحمه الله گفت: معنایش آن است که وقت بنده، وقت واحد بدون تغییری باشد، و بنده در همه احوالش بالله و لله باشد و از ما سوی الله ، گرفته شده باشد.
ابو القاسم قشیری (م 465 ق) نیز در رساله قشریه ، برخی اقوال عارفان نخست در این زمینه را به تفصیل نقل می کند. (ر. ک : الرساله القشیریه، ص 438-444)
منابع :
- یزدان پناه - سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 55 تا 56